مژگان مهرابی| خبرنگار:
منطقه 1
حال خوشی دارد این ورزشکار. روحیه خستگیناپذیرش ستودنی است. با هرکسی همصحبت شود بیدرنگ او را هم مثل خودش به بمبی از انرژی تبدیل میکند. شکست برایش معنا ندارد. انگار هیچ چیز نتوانسته مانع رسیدن او به اهدافش شود، حتی پاهایی که دیگر برای راه رفتن و دویدن یاریاش نمیکنند. این ناتوانی را از دوران جنگ دارد زمانی که برای دفاع از میهن اسلحه به دست گرفت و با ترکش خمپاره قطع نخاع شد. اتفاق تلخی بود، اما نه تنها او را خانهنشین نکرد، بلکه انگیزهای شد تا تلاشش را برای طی کردن پلههای موفقیت بیش از پیش کند. «مهدی زمانی» نیاز به معرفی بیشتری ندارد؛ قهرمان تیراندازی با تپانچه است و در کارنامه ورزشیاش موفقیتهای زیادی را ثبت کرده است. به اعتقاد این ورزشکار «تلاش با چاشنی امید» میتواند هر غیرممکنی را ممکن کند و همین را سرلوحه زندگیاش قرار داده است. داستان زندگیاش میتواند راهنمای خوبی برای همنوعانش باشد.
خانهاش در محله فرمانیه است، اما بیشتر وقتش را در مرکز توانبخشی جانبازان امام خمینی(ره) میگذراند. قرار گفتوگو را هم همانجا میگذارد. در طبقه زیرین آسایشگاه اتاقی متعلق به خودش دارد که به تازگی آن را در اختیارش گذاشتهاند. یک اتاق کوچک با وسایلی که در یخچال، میزکوچک و تختخواب خلاصه میشود. با وجود داشتن خانه و خانواده، حضورش در آسایشگاه عجیب به نظر میرسد، اما خودش میگوید: «وابستگی زیادی که به دوستانم دارم سبب شده تا مرتب به دیدنشان بیایم و از حالشان باخبر شوم. پای درددلشان مینشینم مبادا احساس تنهایی کنند، اما حضورم در اینجا دلیل دیگری هم دارد. از خدمات پزشکی و فیزیوتراپی آسایشگاه استفاده میکنم برای اینکه پاهایم خشک نشود.» او ویلچرنشین شدنش را از زمان جنگ دارد. روزی که خمپاره، نعمت راه رفتن و دویدن را از او گرفت. تعریف میکند: «سال 1365 در منطقه عملیاتی حاج عمران مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفتم. آن زمان 20 ساله بودم. همان لحظه حس کردم که پاهایم دیگر حرکت نمیکردند. چون دوستانم را با این وضع دیده بودم احتمال دادم که نخاعم آسیب دیده باشد.»
دغدغه ورزش کردن داشتم
زمانی، آن روز را هرگز فراموش نمیکند. وقتی دوستانش او را در آمبولانس گذاشته و پشت جبهه منتقل کردند. او که شرایط خوبی نداشت خیلی سریع به بیمارستان فرستاده شد: «حدسم درست از آب درآمده بود. قطع نخاع شده بودم. چندماهی در بیمارستان بستری بودم و از آنجا به آسایشگاه منتقلم کردند. باورش سخت است، اما خیلی راحت با این موضوع کنار آمدم. به جای بیتابی شبها با خودم خلوت میکردم که از این پس چطور مسیر زندگیام را دنبال کنم. برای همین در مدت کمی به روال عادی برگشتم. درسم را ادامه دادم و در رشته حقوق قبول شدم. سپس وارد بازار کار شده و در کارگاه ساخت چرم فعالیتم را آغاز کردم.
سال 1368 هم ازدواج کردم.» او از زندگیاش راضی است، از مسیری که با سختی دنبال کرده و حالا ثمرهاش را میبیند. آرامش امروزش را مدیون روحیه ورزشیاش میداند. تعریف میکند: «بعضی از افراد با کوچکترین شکست یا اتفاق دست از همه چیز میکشند و منزوی میشوند، اما من اینطور نبودم. سعی کردم با ورزش خودم را سرپا نگه دارم که موفق هم شدم. مدتی که در بیمارستان بستری بودم روزی چندبار ورزش میکردم. حرکات کششی انجام میدادم، البته علاقهام به ورزش را از کودکی داشتم. بچه که بودم در زمین خاکی نزدیک خانهمان فوتبال بازی میکردم. در نوجوانی پا به زورخانه گذاشتم؛ زورخانه مرحوم «شیرگیر». این شد که در جوانی و اوج جراحتم باز هم دغدغه ورزش کردن داشتم. خیلیها را در بیمارستان میدیدم که به سبب بیتحرکی و روی تخت خوابیدن دچار عارضه شده بودند. با ورودم به آسایشگاه به جای اینکه زانوی غم بغل کنم والیبال، بسکتبال، تنیس روی میز، وزنهبرداری، پرتاب دیسک، شنا و رالی را دنبال کردم. با خود گفتم هیچ چیز به اندازه تحرک نمیتواند سلامتم را تضمین کند.»
همه مدالهای یک قهرمان
در عرصه ورزش موفقیتهای زیادی را از آن خود کرده است. مربیاش به او توصیه میکرد، نگذارد استعدادش هدر برود و حتماً تیراندازی حرفهای بیاموزد. زمانی هم تیراندازی با تپانچه را دنبال میکند و در مدت کمی موفقیتهای زیادی را از آن خود میکند. نخستین مدال کشوریاش را سال 1375 به دست میآورد. زمانی میگوید: «نخستین مدال قهرمانی جهان را در لهستان به دست آوردم. 2 ماه بعد به مسابقات جهانی آلمان اعزام و موفق به کسب مدال طلا شدم.» در کارنامه ورزشیاش قهرمانی آسیا، کسب مدال طلای کرواسی، مدال نقره ترکیه و مقام برتر در مسابقات استرالیا و امارات را ثبت کرده است. 12 مدال جهانی دارد که همه را در کیفی نگهداری میکند. با خنده میگوید: «از بس که مدالهایم زیاد است، جا برای نگهداری آنها ندارم و همسرم به ستوه آمده و همه را در انباری خانه گذاشته است. این 12 مدال را هم در کیف گذاشتم و اینجا آوردم تا مبادا روانه انباری شوند.» آخرین مسابقاتی که زمانی شرکت کرده 2 ماه پیش بوده است. میگوید: «بازی ما تیمی بود و توانستیم سهمیه پارالمپیک 2020 را از آن خود کنیم.» مهر امسال هم در مسابقات آسیایی جاکارتا شرکت میکند تا بار دیگر افتخاری نصیب ایران کند.
شهر برای معلولان مناسب نیست
زمانی فرد پرتلاشی است، اما به سختی از خانه تا آسایشگاه رفتوآمد میکند. میگوید: «معابر این محله باریک و دو طرف آن ماشین پارک شده است. پیادهروها هم کمعرض و سطحش ناهموار است. روی اغلب جویها پل ندارد و نمیتوان به راحتی تردد کرد. باشگاه ورزشی در فاصله چند قدمی خانهمان واقع شد، اما چون خدماتی به معلولان نمیدهد ناگزیر برای تمرین به باشگاه پیام در خیابان شریعتی میروم. بستر شهر برای معلولان مناسبسازی نشده است. من برای مسابقات به لهستان رفته بودم. از هتل تا میدان اصلی شهر را که مسافت قابل توجهی بود با ویلچر میرفتم بیآنکه مانعی بر سرراهم باشد. سرویس بهداشتی بوستانها و دیگر مبلمان شهری برای معلولان تعبیه شده بود در صورتی که در تهران به تعداد انگشتشمار فضا برای تفریح و ورزش معلولان وجود دارد. مجموعه قمربنیهاشم(ع) در خیابان فداییان اسلام برای معلولان درست شده که تسهیلات خوبی هم دارد، اما به صرفه نیست که از مناطق شمالی شهر به جنوب تهران رفتوآمد کنیم.»
خدماتی که عادلانه توزیع نمیشود
زمانی، 5 سال عضو هیئت ورزشی باشگاه پیام بوده و به امور معلولان ورزشکار رسیدگی میکرده است. او درباره یکی از ورزشکاران صحبت میکند: «دخترخانمی بود که در جنوب شهر زندگی و برای استفاده از امکانات ورزشی باشگاه پیام باید مسافت زیادی را طی میکرد. جالب اینکه با اتوبوس تردد میکرد. میگفت روی پله اتوبوس مینشینم و یکی یکی بالا میروم. یکی هم ویلچرم را داخل اتوبوس میآورد. او دانشگاه هم میرفت.» زمانی ادامه میدهد: «بعضی از معلولان به سبب داشتن رابطه، چندبار در هفته از سرویس استفاده میکنند. در حالیکه بعضیها حتی یکبار هم موفق به استفاده از سرویس نمیشوند.»
یکشنبه 31 تیر 1397
کد مطلب :
23880
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/3OVA
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved