• یکشنبه 4 آذر 1403
  • الأحَد 22 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 24
یکشنبه 6 آبان 1403
کد مطلب : 238654
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/vgG9X
+
-

یک «شنبه» عادی در تهران

گزارش ميداني از واكنش مردم تهران 3 ساعت بعد از حمله هوايي رژيم متجاوز صهيونيستي به چند شهر ايران

گزارش
یک «شنبه» عادی در تهران

علی‌الله سلیمی- روزنامه‌نگار

صبح شنبه است؛ شبیه همه صبح‌های شنبه دیگر. از تنور نانوایی‌ها نان گرم می‌آید بیرون. بچه‌ها با چشمانی خواب‌آلود دست در دست پدر و مادرشان در حال رفتن به مدرسه‌ هستند. پیرمرد سحرخیز کرکره مغازه را داده بالا و در حال آب زدن جلوی مغازه است. مشت پر کرده از گندمش را می‌ریزد در پیاده‌رو برای پرنده‌ها و می‌رود تا نخستین مشتری‌اش را پاسخ دهد. صف اتوبوس و مترو شلوغ، ترافیک همت و چمران هم مثل هر شنبه دیگر است. اینجا تهران، 3ساعت بعد از نخستین حمله هوایی رژیم صهیونیستی به چند نقطه، زندگی جریان دارد؛ محکم و استوار.


  حال خوب بازار
چهارراه سيرويس مثل روزهاي ديگر شلوغ است، مردهایي كه با موتور و تاكسي در حال رفتن به سمت مغازه‌ها و حجره‌هاي خود هستند و باربرهايي كه بي‌خيال اتفاقات نیمه‌شب، در محدوده بازار بار جا به جا مي‌كنند. وارد سبزه ميدان كه مي‌شوي جمعيت چندبرابر مي‌شود. زمزمه‌ها مربوط است به ريزش قيمت طلا و دلار و بازاري كه از تعليق خارج شد. بازار شنبه حالش خوب است. پيرمردي از در مغازه‌اي رد مي‌شود. هم صنفش داد مي‌زند: بازار اولوسن حاج آقا.


  صدای خنده دانش‌آموزان در کوچه و خیابان
فقط 2ساعت بعد از این حمله هوایی، صدای بازیگوشی و خنده بچه‌ها هنگام رفتن به مدرسه، کوچه‌ها و خیابان‌ها را مثل هر روز پر از شادی کودکانه کرد؛ بچه‌هایی که دسته‌جمعی یا با پدر و مادرشان به مدرسه می‌روند. مدرسه‌ها باز است و معلم، ناظم، مدیر و دانش‌آموز در حیاط مدرسه یک صبحگاه شنبه را شروع می‌کنند؛ شنبه‌ای پاییزی که بچه‌ها خود را آماده درس و مشق می‌کنند. دانش‌آموزان و معلم‌ها هم صداهای شب گذشته را جدی نگرفته بودند.


  صف شلوغ مترو و اتوبوس
صف اتوبوس و مترو مثل همیشه شلوغ است؛ زنان و مردانی که با کلاه و کاپشن به استقبال آبان سرد از خانه بیرون زده‌اند و در صف منتظرند تا سریع‌تر به محل کارشان برسند؛ مثل همیشه در اتوبوس و تاکسی، تحلیل و بررسی شرایط روز بین مسافران داغ است و امروز هم خط خبری این است که کجا را زد؟ چطور زد؟ شما هم شنیدی یا مثل من خواب بودی؟ و... بعضی‌ها هم که حمله دیشب خوابشان را بر هم نزده، در صفحه گوشی فرورفته‌اند و با دقت اخبار را رصد می‌کنند. بعضی‌ها جوک‌ها و طنزها را بلند بلند می‌خوانند. «مردم چطور فرصت کرده‌اند این جوک‌ها را بسازند؟»


  ورزش صبحگاهی فراموش نشد
پارک‌ها پر است از ورزشکاران صبحگاهی؛ همان‌ها که طبق یک عادت همیشگی صبح‌ها زود بیدار می‌شوند تا قبل از رفتن به محل کار خود، ورزش و نرمش صبحگاهی را به‌موقع انجام دهند. جوان‌ترها در حال دویدن هستند. میانسال‌ها هم در حال نرمش دسته‌جمعی. همه آمده‌اند و کسی غیبت نکرده است. انگار نه انگار که گفته شده بامداد شنبه حمله هوایی صورت گرفته و برخی‌ها نتوانسته‌اند چند ساعتی بخوابند. آنها هم صداهای شب قبل را جدی نگرفته‌اند و ورزش را از روتین روزانه خود خارج نکرده‌اند.


  تنور داغ و بوی تازه بربری و سنگک
قبل از طلوع آفتاب روز شنبه، کارگران نانوایی مثل همیشه آتش به تنورها انداخته و خمیر تغارها را ورز داده‌اند تا مانند هر روز و به‌موقع نان داغ به‌دست مشتری‌ها بدهند. مشتری‌ها هم بموقع آمدند سراغ نان‌های داغ مثل هر روز. بوی بربری و سنگک تازه مشام شهر را پر کرده است. نانوا و مشتری‌هایش دیشب را جدی نگرفته‌اند.


  غلط کرد که حمله کرد
پیرزن، دیشب خواب‌خواب بوده اما از اخبار صبح همه‌‌چیز را شنیده، با‌این‌حال، آمده تا میوه‌ بخرد. هوس آش کرده و سبزی هم می‌خواهد. سبزی‌هایش را با حوصله انتخاب می‌کند و می‌رود که رشته بخرد. «اسرائیل غلط کرده که دیشب حمله کرده، باید بهش بگن که بار آخرش باشه به ایران حمله نظامی می‌کنه. ما یه وجب از خاک کشورمون رو هم نمی‌دیم به این بی‌شرفا.» سبزی در دست بر‌می‌گردد به خانه؛ آرام و باطمأنینه.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید