متولدان دهههای 50 و 60 کمکم آماده ورود به دوره سالمندی میشوند و باید برای یک پیری بیدردسر برنامهریزی کنند
میانسالی مدرن سالمندی پرخطر
جمعیت میانسال کشور سبک زندگی مدرن اما نامناسبی دارند این موضوع میتواند سلامت سالمندی آنها را تهدید کند
نگاه برخی از افراد به سالمندی، پیری، بیماری، سختی، عدمتحرک و... است؛ اما کارشناسان و متخصصان نظام سلامت همواره تأکید کردهاند که سالمندی نهتنها دوره بدی نیست که هر قدر امید به زندگی افزایش پیدا کند و افراد طول عمر بیشتری داشته باشند، نشاندهنده شاخص خوب سلامت در یک جامعه بهشمار میرود. نکتهای که دکتر صابر جباریفاروجی، رئیس مرکز جوانی جمعیت و سلامت خانواده وزارت بهداشت هم آن را تأیید میکند اما به یک نکته مهم درباره تناسب جمعیتی اشاره دارد و میگوید: «ما سالمندی جمعیت داریم که با شاخص سالخوردگی جمعیت سنجیده میشود و زمانی است که نسبت جمعیت جوان کشور به جمعیت سالمند متعادل نیست و بهاصطلاح پیری یا سالخوردگی رقم میخورد. این مسئله تبعات دارد چون نسل جایگزین نداریم. در این شرایط نسبت جمعیتی سالمندان رو به افزایش و موالید رو به کاهش است. تا چند سال دیگر جمعیت سالمندان ما افزایش خواهد یافت و نکته مهم این است که آنها در همین بازه میانسالی توصیههای سلامتی را جدی بگیرند تا سالمندی پویا و فعال داشته باشند.» او در گفتوگو با همشهری به چند نکته مهم درباره سبک زندگی میانسالان کشور اشاره میکند که در برخی از آنها با بروز بیماریهای غیرواگیر همراه است. این نکات را در ادامه بخوانید.
از بیماریهای واگیر به غیرواگیر
در بحث بیماریها در تمام دنیا، چند گذار را تجربه کردهایم. نخستین گذار بیماریهای عفونی و واگیر بوده است. زمانی در ایران مانند دیگر کشورهای دنیا کودکان بر اثر اسهال و استفراغ از بین میرفتند یا بیماریهایی ازجمله وبا و طاعون جان انسانها را میگرفتند. در این گذار از بیماریهای واگیر به بیماریهای غیرواگیر رسیدیم و اکنون رتبه اول مرگومیر در ایران ناشی از بیماریهای قلبی - عروقی و حوادث ترافیکی است که تحتتأثیر سبک زندگی قرار دارد.
همچنین بیماریهای زمینهای ازجمله دیابت و فشارخون همراه با کمتحرکی و چاقی در حال گرفتن جان جوانترهاست یا باعث میشود که میانسالی و سالمندی خوبی را تجربه نکنند. نکته مهم این است که سبک زندگی در ابعاد مختلف باید بهگونهای برنامهریزی شود که منجر به سالمندی فعال و پویا باشد. این موارد شامل خودمراقبتی، تغذیه، اصول خواب و بیداری، محیط زندگی، محیطزیست و حتی مسائل مرتبط با سلامت روان هستند.
عبور از غیرواگیر به سالمندی
گذار سوم هم عبور از بیماریهای غیرواگیر به سالمندی جمعیت است؛ یعنی ما هم بیماریهای غیرواگیر را داریم و هم سالمندی جمعیت رقم میخورد که بخش زیادی از آنها سبک زندگی سالم نداشته و نخواهند داشت. این افراد عمدتا دچار دیابت، فشارخون، سکتههای قلبی و مغزی هستند. این بیماریها حتی باعث مرگ آنها هم نمیشود اما در آینده منجر به زمینگیرشدن و سالمندی سخت آنان ميشود چون هم سالمند هستند و هم بیماری دارند. مسئله مهم اینجاست که ممکن است ما نیروی کار و جوان جایگزین هم نداشته باشیم و افراد برای مراقبت و نگهداری از این بیماران به تعداد کافی نیستند یا اصلا وجود ندارند. گذار سوم یکی از مهمترین چالشهای آینده کشور خواهد بود اگر امروز برای حفظ و جوانی جمعیت کاری نکنیم.
فاکتورهای آسیبزا برای سلامت
با وجود تمام این گذارها، مشکل اصلی این است که ما در حال حاضر جمعیت میانسالی داریم که با توجه به زندگی شهرنشینی، پشتمیزنشینی، کمتحرکی، سطح رفاهی نسبتا متوسط به بالا(بهعنوان مثال برای تمام ترددها و حتی مسافتهای کوتاه از خودرو استفاده میشود) و... سبک زندگی مناسبی ندارند. این مسئله نهتنها مختص بزرگسالان که به نسل کودک و نوجوان هم منتقل شده است. کودکان در دهههاي 50 و 60 پیاده به مدرسه میرفتند اما اکنون بچهها با سرویس تردد میکنند و حداقل تحرک را دارند. حیاط مدارس هم کوچک است و امکان بازی و دویدن برای آنها فراهم نیست. در خانه هم بهدلیل فضای آپارتماننشینی امکان بازی و تحرک برای کودکان فراهم نیست. این مسئله درباره جوانان و میانسالان هم وجود دارد و نکته مهم اینکه افراد در خورد و خوراک روزانه هم کالری زیادی دریافت میکنند یا رژیم غذایی مناسبی ندارند. در گذشته ایرانیها بعد از 40 تا 50سالگی دچار چاقی میشدند اما اکنون معضل چاقی و اضافهوزن حتی به سنین جوانی و کودکی هم رسیده است. البته اقدامات خوبی برای اطلاعرسانی به این افراد انجام شده، اما همچنان سطح سواد عمومی جای کار دارد و باید ارتقا پیدا کند.
از سالمندی غفلت کردهایم
غفلت از چند حوزه جمعیتی ازجمله مشکلات مهمی است که با آن مواجهیم. طی سالهای گذشته از جوانی جمعیت غفلت کردهایم و اکنون همه کشور بسیج شدهاند و تلاش میکنند که این عقبماندگی جبران شود. در بحث سالمندی هم این غفلت وجود داشته است. در حال حاضر ایران حدود 10میلیون سالمند دارد اما این عدد با افزوده شدن متولدان دهههاي 50 و 60 طی چند سال آینده به بیش از 25میلیون نفر خواهد رسید و باید مورد توجه قرار بگیرد. البته بیش از یکدهه است که شورای ملی سالمندان در کشور داریم که باید در حوزه بهداشت، کرامت سالمندی، بیمه و بیمههای تکمیلی، استفاده از دانش و تجربه سالمندان و... تدبیر کند. این شورا زیرمجموعه وزارت رفاه است اما فعال نیست و باید جدیتر به آن نگاه شود. حتی اگر در کشور دغدغه جوانی جمعیت هم نداشتیم باید برای سالمندی افراد و حفظ کرامت آنها درست تدبیر کنیم. البته در وزارت بهداشت اداره سلامت سالمندان داریم، اما سالمندی چون مقطعی از گروههای سنی و زمانی است که نیازهای بهداشتی، درمانی، روانی، عاطفی و روانشناختی سالمندان زيادتر میشود باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.
تنهایی؛ چالش اصلی سالمندی
خیلیها تصور میکنند که چالش اصلی دوره سالمندی، خدمات بهداشتی و درمان است؛ درحالیکه تنهایی اهمیت بیشتری دارد؛ یعنی سالمندان در دوران پیری کسی را ندارند که تعاملاتشان را ادامه دهند؛ به همین دلیل در کشوری مثل کانادا هر سالمند مسئولیت یک کودک در مدرسه را ميپذیرد تا از تنهایی دربیاید. خبر بد در اینباره از کشور ژاپن شنیده میشود که سالمندانشان بهقدری تنها هستند كه در منزل فوت میکنند و چند روز بعد، ممکن است شهرداری متوجه شود شخصی در آن منزل فوت کرده است. اینها پدیدههای اجتماعی درهمتنیده هستند که باید به آن توجه شود. شورای ملی سالمندان هم باید به این مسئله ورود جدی داشته باشد و خودمان هم حداقل تدبیری بیندیشیم که در زمان سالمندیمان بهعنوان مدیران فعلی کشور، بتوانیم از این تدابیر بهرهمند شویم.
غیرواگیرها راجدی بگیرید
بهجز آنچه درباره اهمیت سالمندی گفته شد، موضوع مهمتر سبک زندگی، تغذیه و فعالیت فیزیکی در دورههای پیش از سالمندی است. دوره میانسالی باید بهگونهای تنظیم شود که بهره آن را در سالمندی ببریم. اگر از همین الان به فکر بیماریهای غیرواگیر بهویژه دیابت و فشارخون نباشیم، قطعا در آینده با مشکلات زیادی مواجه خواهیم بود. اصل مهم عدمابتلا به این بیماریهاست اما اگر ابتلا وجود داشت، باید تشخیص بهموقع داده شود و با درمان و مدیریت بیماری، آسیبها حداقلی شوند. اما بیتوجهی و بیاطلاعی به فشارخون و دیابت قطعا شخص را در آینده و دوران سالمندی با عوارض و مشکلات متعددی مواجه میکند.
فعال بمانید
یک توصیه جدی در سبک زندگی، حفظ تحرک و فعالیت فیزیکی است، حتی اگر به پیادهروی کوتاه یکربع تا 20دقیقه روزانه منتهی شود. این پیادهروی همراه با افزایش ضربان قلب میتواند باعث دفع سموم هم بشود. در منازل و آپارتمانها هم تجهیزات ورزشی ازجمله تردمیل میتواند شرایط پیادهروی سبک را برای افراد ایجاد کند. علاوهبر این در سبک مصرف مواد غذایی هم باید توجه شود که خوراکیهایی با کالری بالا، چرب و پرنمک کمتر مصرف شود و بیشترین اولویتها مصرف میوه و سبزیجات باشد. در این زمینه آموزههای طب ایرانی هم در دسترس است و متخصصان این حوزه توصیههای ویژهای در تنظیم خواب، خوراک، ورزش و... دارند.
خوابتان را تنظیم کنید
در زندگی شهرنشینی امروزه افراد بهویژه گروههای سنی میانسال و جوانان خواب خوبی ندارند. آنها بهدلیل استفاده از تکنولوژی و امکانات رفاهی تا ساعتهای زیادی از نیمهشب بیدارند. این افراد اگر کارمند باشند، صبحها با رخوت و سستی بیدار میشوند و در غیراینصورت تا ساعات زیادی از روز میخوابند. این شکل از زندگی و نداشتن خواب مناسب خطر بیماریهای قلبی - عروقی را بهشدت افزایش میدهد. درحالیکه تنظیم خواب دستورالعمل بسيار سادهای دارد که با رعایت آنها میتوان به سلامت جسم کمک کرد و سالمندی فعال و پویا داشت. البته بهتر است این آموزشها از کودکی آغاز شود که با افزایش سن در افراد نهادینه شده باشد.
سلامت روان هم مهم است
علاوه بر توجه به سلامت جسم، سلامت روان هم در دوره میانسالی اهمیت زیادی دارد. طب ایرانی با عنوان اعراض نفسانی آن را مطرح میکند که حتی یک غم و شادی هم بر فیزیک بدن تأثیر میگذارد. در طب نوین هم این موضوع تأیید میشود؛ یعنی بسیاری از بیماریها در حوزه پزشکی که تابلوهای جسمی دارند، منشاء روانی دارند. بهعنوان مثال فرد مشکل زخم معده دارد اما این آسیب در عضو معده نیست بلکه زخم معده استرسی ایجاد شده است؛ یعنی ترشح اسید معده بر اثر استرس افزایش پیدا میکند. باید گروههای سنی مختلف بهویژه میانسالان مهارتهای مختلف را یاد بگیرند. در تعابیر دینی، جهان پس از مرگ و خلقت و خداوند موجب آرامش هستند. مطالعات هم نشان داده که اعتقاد به آموزههای دینی و مذهبی آرامشبخش است. از سوی دیگر افراد باید مهارتهای مختلف مواجهه با مشکلات، کنترل خشم، اضطراب و... را آموخته باشند. بسیاری از توصیههای روانشناختی ازجمله همزیستی مسالمتآمیز، عشق و محبت ورزیدن و... هم میتواند در آرامش روان تأثیر بگذارد. خصلتهای بد ازجمله دروغگویی، بدخواهی و حسادت هم میتواند منجر به عوارض جسمی و روانی شود و باید از آنها دوری کرد.
خوشخلق باشید
دوره سالمندی همانند کودکی، دوره نیاز و وابستگی دوباره انسانهاست. خلقوخوی خوش میتواند منجر به برآوردهشدن این نیاز در سالمندان شود؛ چون حتی کودکان هم بهسوی کسی میروند که خوشاخلاقتر باشد. افراد باید پیش از رسیدن به پیری برای داشتن چنین خصیصهای روی خودشان کار کنند. این سرمایهای است که در میانسالی و جوانی رقم میخورد و در سالمندی بهکار میآید.