• چهار شنبه 5 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 23 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 25
پنج شنبه 19 مهر 1403
کد مطلب : 237146
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/k5EPv
+
-

به مناسبت 20مهرماه،بزرگداشت روز حافظ

راوی زیبایی دوران سیاهی

راوی زیبایی دوران سیاهی

فاطمه عباسی

حافظ معمایی است. او چه در روزگاران قدیم و چه در زمانه‌ای که مدرنیته تمام سنت‌های ما را به چالش می‌کشد همچنان در ناخودآگاه ذهن و زبان ما حضور دارد. شعرش را که نگاه می‌کنیم، به ‌نظرمان سهل و آسان می‌آید، بس که به حرف زدن طبیعی می‌ماند. با این حال هیچ‌ شاعر دیگری را سراغ نداریم که مانند او سخن گفته و شعرش هنوز هم زبان حال ایرانی‌جماعت گمشده در دنیای دود و ترافیک باشد.
حافظ یک راز است. اشعار او ما را به باغ‌های پرگل شیراز می‌برد و یادمان می‌رود که او این اشعار نغز را زمانی سروده است که تیمور تاتار از سرها مناره می‌ساخت و هرچه را که از حمله چنگیز جان سالم به در برده بود با خاک یکسان می‌کرد. یک روزنامه‌نگار آمریکایی نوشته بود: «شعر حافظ نمود زنده بودن ایرانیان است.»
حافظ یک ماجراست. او تبلیغ عشق و رندی می‌کند و پرهیز از ریاکاری و ما اگرچه عاشق نیستیم و ریا می‌کنیم، اما همه رندیم.
مثل هر بزرگ دیگری، زندگی او هم در دل افسانه‌ها گم شده است. دو‌-سه چیزی که از او می‌دانیم از این قرار است: شمس‌الدین محمد، پسر بهاءالدین، در بین سال‌های 712تا 727قمری در شیراز متولد شد،  به سال792قمری درگذشت و به خاک شیراز سپرده شد. چون قرآن را از بر داشت، تخلص شعری خود را «حافظ» برگزید. نزد دانشمندان زمان به تحصیل علوم و آداب پرداخت و در ادبیات فارسی، ادبیات عرب، تفسیر قرآن، فقه، نجوم و موسیقی خبره بود. روزگار را به بحث و درس گذراند. با نامورانی از قبیل سلمان ساوجی، کمال خجندی، ابوبکر زین‌الدین تایبادی، شاه نعمت‌الله ولی، شاه شیخ ابواسحاق، شاه‌ شجاع، تیمور لنگ و بسیاری دیگر معاصر بود. در دوره پرآشوبی زندگی می‌کرد. از زادگاه خود سفر نکرد. در عهد خویش، مشهور و گرامی و ارجمند بود. فقط یک دیوان شعر از او به ‌جا مانده و همین کافی است. سخنش از همان زمان حیاتش شهرتی جهانگیر و روزافزون داشت. مردم او را «لسان‌الغیب» و «ترجمان‌الاسرار» لقب داده‌اند و محرم رازش می‌دانند و با دیوانش فال می‌گیرند. شعرش در هر محفل و مجلسی راه دارد. بیشترین تعداد چاپ کتاب شعر در ایران و نیز بیشترین تعداد ترجمه اشعار یک شاعر به زبان‌های دیگر متعلق به اوست.
درباره او یکی نوشت: «به واسطه بلاغت و غایت شهرت به جودت لفظ و عبارات، احتیاج به تعریف ناظمان مناظم سخنوری ندارد. به ماهتاب چه حاجت شب تجلی را»(تاریخ حبیب‌السیر) و دیگری نوشت: «هیچ دیوان به از دیوان حافظ نیست، اگر مرد صوفی باشد»(نفحات‌الانس) و امروز نیز همه می‌گویند که او از بزرگ‌ترین شعرای زبان فارسی، از آن چهار- پنج تن انگشت‌شمار و به قول نیما یوشیج، «یکی از اعجوبه‌های خلقت است».

 

این خبر را به اشتراک بگذارید