سیدخندان مهاجری از جاسب
جاسبیها
رشد و توسعه صنعت غذایی و حلواشکری در تهران
***
اگرچه قصه طعم شیرین حلوا شکری به دوران شاهعباس صفوی مربوط میشود ولی این جاسبیهای بودند که کام تهرانیها را با این حلوا شیرین کردند. تهیه غذای مناسب برای سربازان از دغدغههای همیشگی شاهعباس بود و برای همین سراغ شیخ بهایی، حکیم و اندیشمند وقت رفت و چارهجویی کرد. او بعد از کنکاش و تدبر در طعمها و غذاها با ترکیب کنجد و شیره خرما طعامی آماده کرد که بسیار موردقبول شاه قرار گرفت.
اینکه چرا این حلوا به منطقه جاسب راه پیدا کرده ریشه در منطقهای دارد که آنها آنجا زندگی میکردند؛ منطقهای در محدوده قم و اصفهان که تاریخ دیرینهاش با جنگ و جدال گره خورده است. جاسب محلی بود برای استراحت لشکریان و خوردن این طعام در آن روزگار میان سپاهیان باب بود. در این بین جاسبیها فرصت را مغتنم شمردند و دست در تهیه حلوای کنجدی بردند و در این کار متبحر شدند. سالها گذشت تا روزی که سیدجلیل ناصری، از جاسبیهای مقیم تهران، مغازه حلوافروشی کوچکش را در بازار پاچنار راهاندازی کرد و همین باعث شد تا تهرانیها نشانی مغازهاش را دهانبههان نقل کنند و دستبهدست نشان دهند. او به همراه سیدمحرم ناصری، شریکش، وسایل موردنیاز برای توسعه آن مغازه کوچک در بازار پاچنار را از خارج وارد تهران کرد. جاسبیها در صنعت غذا و خوراک خوشاقبال بودند و اکنون هم اکثرشان کارخانه و تولیدی مواد غذایی را مدیریت میکنند. این نکته را هم اضافه کنیم که بنیاد خیریه سیدجلیل از خیریههای معروف و فعال تهران است.
نصرالله حدادی، تهران پژوه، از جاسبی معروف دیگری یاد میکند: سیدجعفر شاهصاحب، معروف به سیدخندان، در جاسب متولد شد. او برای تحصیل دروس حوزوی به تهران آمد و در یکی از باغهای محدوده جاده قدیم شمیران ساکن شد.
سیدجعفر که با دستهای خودش در باغی در محدوده یادشده چاه آب حفر کرده بود، از چاه، آب گوارا و خنک را میکشید، در کوزه میریخت و به استقبال مسافران خسته از راه میرفت. او در همانجا قهوهخانهای راهاندازی کرد. همه او را مردی کوتاهقامت با کلاه و شالی سبز به کمر و لبخندی مهربان به یاد دارند. هر کس میخواست نشانی قهوهخانهاش را بدهد میگفت: قهوهخانه سیدخندان! و این نام آنقدر شیرین و جذاب بود که برای همیشه در خاطر تهرانیها ماند و آن محدوده نیز به سیدخندان شهره شد.»