میخواستم پسرم را داماد کنم
متهم کاملا خونسرد روی صندلی نشسته و میگوید که این نخستین ریسکی بوده که در همه زندگیاش انجام داده؛ «با خودم گفتم یا جیبم را پر پول میکنم یا گیر میافتم.» او که علاقه زیادی به دیدن فیلمهای اکشن و هالیوودی دارد، میگوید که فکرش را نمیکرده در این سنوسال پایش به کلانتری باز شود؛ آن هم به جرم سرقت مسلحانه از بانک در روز روشن. انگیزهاش را پرداخت بدهی 60میلیونی و تأمین مخارج عروسی پسر بزرگش عنوان میکند و میگوید که آرزو داشته جشن مفصلی برای پسرش بگیرد اما حالا همهچیز را خراب کرده است. گفتوگوی خبرنگار همشهری با او را در ادامه میخوانید:
از کی نقشه سرقت را کشیدی؟
یک هفته قبل. نشسته بودم و غرق در افکارم بودم. ناگهان به ذهنم رسید که دست بهکار خلاف بزنم تا هم بدهیام را بپردازم هم بتوانم جشن مفصلی برای عروسی پسرم که بیکار بود بگیرم.
از چند روز قبل بانک را شناسایی کردی؟
بانک نزدیک خانهمان است. از 2روز قبل از سرقت به آنجا رفتم و متوجه شدم نگهبان ندارد. آنجا را رصد کردم و با خود گفتم بهترین گزینه برای سرقت است.
حالا چرا سراغ بانک رفتی و جای دیگری را انتخاب نکردی؟
بانک از طلافروشی هم بهتر است. هرچه پول نقد است در بانک است. طلا سرقت میکردم روی دستم میماند. کجا از من میخریدند بدون فاکتور.
گفتی بدهی داشتی. چرا بدهکار شدی؟
من، هم راننده کامیون هستم و هم کار ساختوساز میکنم. البته در اصفهان بهخاطر همین موضوع بدهی بالا آوردم. 60میلیون تومان هم درماه مرداد چک داشتم که حسابی دستم خالی شده و پولی نداشتم تا چکم را پاس کنم. از سوی دیگر در تدارک عروسی پسرم هم بودم که بهتازگی با دختری نامزدی کرده بود. همه اینها باعث شده بود که کم بیاورم.
چرا کامیونت را نفروختی؟
کامیون برای خودم نیست. اجاره میکنم و بابت هرکاری و رساندن محموله به شهرهای مختلف یا کشورهای همسایه بین 4تا 5میلیون تومان پول میگیرم اما آنقدر زندگی با وجود داشتن 2پسر 21و 25ساله سخت است و خرج دارد که این پول جوابگو نبود. برای همین کار دوم راه انداختم. شروع به ساختوساز کردم که شکست خوردم.
اسلحه را از کجا آوردی؟
10یا 15سال پیش در سفر کاری که رفتم بود، به قیمت 100هزارتومان خریدم. چون راننده کامیون بودم و چندبار در جاده راهزنان مرا خفت کردند و اموالم را دزدیدند. برای همین اسلحه خریدم تا اگر خطری تهدیدم کرد از آن استفاده کنم.
وقتی داخل بانک بودی 2تیر شلیک کردی، نترسیدی مبادا جان کسی را بگیری؟
نه. گلولهها کشنده نبودند!
اما پلیس میگوید که جنگی بودند؟
گفتم که. آنها کشنده نبودند.
فیلم سرقتت نشان میدهد که هنگام ورود به بانک ادای گانگسترها را درآوردی. فیلم خارجی زیاد میبینی؟
من عاشق فیلمهای اکشن و هالیوودی هستم. وقتی میدیدم چطور بهصورت گانگستری وارد بانک میشوند لذت میبردم اما فکر نمیکردم یک روز خودم در زندگی واقعی نقش آن سارقهای خشن را بازی کنم.
همدستی هم داشتی؟
نه، تنها بودم و هیچکس اطلاعی از نقشهای که کشیده بودم، نداشت. گفتم که ریسک کردم اما خب از بخت بدم نقشهام ناکام ماند و گیر افتادم. میدانم که حالا حسابی آبرویم نزد خانوادهام رفته و نمیدانم با چه رویی به چشمان همسر و پسرانم نگاه کنم. اشتباه بزرگی مرتکب شدم.