شاگردی گمان قوی داشت که استادش، «اسم اعظم» دارد و اصرار میکرد که استاد او را تعلیم دهد. روزی استاد برای آزمایش، کوزهای سربسته به او داد تا برای فلان شخص هدیه ببرد و او امانتداری کند. شاگرد در وسط راه خواست ببیند که درون کوزه چیست؛ چون سر کوزه را باز کرد، دید موشی زنده بیرون پرید. شاگرد با کمال غضب نزد استاد رفت و لب به اعتراض گشود. استاد تبسمی کرد و گفت: میخواستم با این آزمون به تو بفهمانم کسی که این قدر امانتدار نیست که موشی را حفظ کند، چطور میتواند اسم اعظم را حفظ کند!
منبع: کتاب «مردان علم در میدان عمل»، جلد ۶
وسوسه شاگرد و موش زنده داخل کوزه
در همینه زمینه :