قصههای کهن
خبرگزار خاطی
در روزگار سلطان مودود ابن مسعود به غزنین آمدم. بسیار به من احترام گذاشت و مرا همنشین خاص خود کرد. روزی خبرگزار (جاسوس) ویژه دربار وارد شد و خبرنامهای به سلطان داد. سلطان چون نامه آن جاسوس را خواند،گفت: «این خبرگزار را 500 تازیانه بزنید تا از این پس خبرها را به طور کامل گزارش کند.»
وزیر پادرمیانی کرد و گفت: «اگر آن خبرگزار خبرش را مختصر گزارش کرده فقط به دلیل خلاصهنویسی بوده تا خواندنش وقت زیادی نگیرد. سلطان او را ببخشد تا پس از این، همه جزئیات را گزارش کند.» پس سلطان او را بخشید.
قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووس، ابن اسکندر