• سه شنبه 6 آذر 1403
  • الثُّلاثَاء 24 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 26
یکشنبه 1 مهر 1403
کد مطلب : 235384
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/765qr
+
-

تحقیقات در بعضی پرونده‌های جنایی گاهی سال‌ها طول می‌کشد

جنایت‌های اسرارآمیز

جنایت‌های اسرارآمیز

بعضی پرونده‌های جنایی سرنوشت عجیبی دارند و شاید هیچ وقت اسرارشان برملا نشود؛پرونده‌هایی که زبده‌ترین کارآگاهان پلیس هم از عهده رازگشایی از آنها برنمی‌آیند و سال‌ها و شاید برای همیشه اسرار آنها سر به مهر باقی می‌ماند. در این پرونده به تعدادی از پرونده‌های جنایی که هیچ وقت رازگشایی نشده‌اند می‌پردازیم.

مرد اسرارآمیز در کامرانیه

یکی از قتل‌های اسرارآمیزی که تاکنون پشت پرده آن برملا نشده قتل وکیلی به نام حمید حاجیان است. حاجیان، شامگاه 4اردیبهشت‌ماه سال1398همراه با خانمی از همکارانش در پارکینگ دفترش واقع در کامرانیه بود که هدف مهاجمان ناشناس قرار گرفت. هنگام حادثه، افراد مسلح با تیراندازی به‌سوی حاجیان و خانمی که همراه او بود، این وکیل دادگستری را به قتل رساندند و همکارش را مجروح کرده و تا یک‌قدمی مرگ پیش بردند. قتل حاجیان در شرایطی رخ داد که وکالت او در چند مورد از پرونده‌های مفاسد اقتصادی اذهان را به‌سوی متهمان این پرونده‌ها سوق می‌داد. این ظن و گمان از آنجا تقویت می‌شد که چند روز پیش از جنایت، حسین هدایتی، از شاخص‌ترین متهمان پرونده‌های مفاسد اقتصادی که مدتی موکل حاجیان بود در یکی از جلسه‌های محاکمه‌اش از حاجیان نام برده و گفته بود که 50میلیارد تومانش در دست این وکیل دادگستری است. در این شرایط بود که انگشت اتهام به‌سوی هدایتی نشانه گرفته شد و او که درگیر پرونده سنگینش در مجتمع قضایی رسیدگی به مفاسد اقتصادی بود برای انجام تحقیقات در قتل حاجیان به دادسرای امور جنایی منتقل شد اما بازپرس جنایی بعد از تحقیقات در این خصوص نتوانست به ادله‌ای مبنی بر دست داشتن هدایتی در قتل حاجیان دست یابد. در شرایطی که این جنایت اسرارآمیز همچنان سر به مهر باقی مانده بود، گمانه‌زنی‌ها در این خصوص ادامه داشت. بررسی‌ها نشان می‌داد حاجیان علاوه بر هدایتی مدتی هم وکالت چند نفر دیگر از متهمان پرونده‌های مفاسد اقتصادی را برعهده داشته است. او در سال‌های اخیر توانسته بود علاوه بر کار وکالت به کارهای اقتصادی دیگری نیز بپردازد. همان زمان اسدالله مسعودی‌مقام، قاضی رسیدگی‌کننده به پرونده حسین هدایتی درباره حاجیان گفت که این وکیل در معرض اتهام قرار داشت و حکم جلبش صادر شده بود. با گذشت مدتی از قتل حاجیان، پرونده او به مجتمع رسیدگی به امور مفاسد اقتصادی فرستاده شد. در آنجا بود که با ادامه تحقیقات، چند نفر از آشنایان وی بازداشت شدند. بررسی‌ها حکایت از آن داشت که حاجیان بخش عمده‌ای از اموالش را به نام نزدیکانش کرده است. حتی نمایشگاهی که در ظاهر متعلق به یکی از نزدیکان او و مملو از خودروهای خارجی بود پلمب و اموال داخل آن توقیف شد. این ابتدای راه بود و هرچه بررسی‌ها ادامه پیدا می‌کرد جزئیات تازه‌تری از زندگی این وکیل دادگستری مشخص می‌شد اما همچنان معلوم نبود که چه‌کسی و با چه انگیزه‌ای او را به قتل رسانده است. حالا با گذشت 5سال اسرار قتل حاجیان همچنان سر به مهر باقی مانده است.

راز قتل سحر کوچولو

از 22آبان‌ماه سال 1375 و قتل دختر 8ساله‌ای به نام سحر در شهرک محلاتی تهران پلیس 15مظنون را شناسایی کرد اما با وجود گذشت28سال هنوز این معما رازگشایی نشده است. وقتی خانه مرد کارخانه‌داری در شهرک محلاتی در میان شعله‌های آتش سوخت و امدادگران پس از ساعتی آن را خاموش کردند، ابتدا ماجرای یک سرقت حرفه‌ای و آتش‌سوزی عمدی پیش‌روی مأموران قرار گرفت. مرد کارخانه‌دار که در زمینه تولید پوشاک فعالیت داشت ادعا کرد پیش از آتش‌سوزی درحالی‌که هیچ‌کس در خانه‌اش نبود قفل شکسته شده و با سرقت پوشاک و پول‌هایش آنجا به آتش کشیده شده است. هنوز غروب نشده بود که مرد کارخانه‌دار وحشت‌زده از گم‌شدن دختر 8ساله‌اش به نام سحر خبر داد و با نگرانی ادعا کرد احتمال می‌دهد دختر خرد‌سالش از سوی همان عاملان آتش‌سوزی به گروگان گرفته شده باشد. تحقیقات ابتدا نشان داد که سحر کوچولو از وقتی صبح روز حادثه خانه را برای رفتن به مدرسه ترک کرده دیگر برنگشته است به‌خاطر همین راننده سرویس مدرسه تحت تحقیق قرار گرفت.ظهر روز 25آبان‌ماه سال 1375،  سه دانش‌آموز مدرسه پسرانه در خیابان منصور تهران یک نایلون سیاه‌رنگ دیدند و از روی کنجکاوی گره آن را باز کردند. باور کردنی نبود، سر یک دختر‌بچه داخل آن جاسازی شده و پسران دانش‌آموز با فریاد بلندی به عقب دویدند و با جمع شدن زنان و مردان دور این نایلون خون‌آلود سریع پلیس را در جریان قرار دادند. ساعتی نگذشته بود که مشخص شد سر دختر متعلق به سحر کوچولو بوده و این دختر‌بچه قربانی سرنوشتی شوم شده است.درحالی‌که هیچ‌گاه دیگر اندام‌های بدن سحر‌کوچولو پیدا نشد، پلیس تجسس‌های خود را روی آشنایانی متمرکز کرد که می‌توانستند انگیزه‌هایی برای انتقام‌جویی و سرقت داشته باشند و چون سحر‌کوچولو آنان را می‌شناخته، باید کشته می‌شد. در این پرونده چندین نفر بازداشت شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند اما در ادامه بی‌گناهی همگی ثابت شد تا با گذشت 28سال راز این جنایت نیز همچنان سربه مهر باقی بماند.

جنایت زیر پل مدیریت

ساعت 22و 30دقیقه شامگاه چهارشنبه 13دی‌ماه سال 1385، با مرگ دختر 23ساله‌ای به‌نام سونا روی تخت بیمارستان، پلیس خود را در برابر جنایتی دید.کارآگاهان جنایی در بررسی‌های تخصصی پی برده بودند سونا دقایقی پیش از جنایت، در میدان کاج از نامزدش جدا شده و سوار بر خودروی مسافرکش پیکان‌کرم رنگی شده بود که زنی در صندلی جلو و مردی در صندلی عقبش نشسته بوده است و می‌خواسته به خوابگاه دانشجویی در پل مدیریت برود.تحقیقات نشان داد که هیچ‌چیز از دختر جوان به سرقت نرفته است و وی در مسیر همیشگی دانشگاه به خوابگاهش مورد هدف قرار گرفته است. وقتی هیچ سرنخی از چگونگی قتل سونا به‌دست نیامد، کارشناسان جنایی در جست‌وجوی انگیزه، خود را در برابر دو فرضیه اصلی دیدند. در نخستین فرضیه با توجه به اینکه سونا با یک ضربه چاقو از پای درآمده بود و آثاری از جراحات سطحی نیز در بدنش دیده می‌شد، کارآگاهان وی را قربانی یک سرقت ناکام دانستند. بررسی‌ها نشان می‌داد که محل خوابگاه وی در ده‌ونک بعد از پل‌هوایی تقاطع مدیریت و چمران است یعنی در سوی مخالف پیدا شدن جسد قرار دارد و از سوی دیگر مشخص شد که پیکان کرم‌ رنگ جزو خطی‌های همیشگی میدان کاج به پل مدیریت نیز نبوده است.با این اطلاعات به‌نظر رسید که سرنشینان پیکان مسافرکش با استفاده از زن همدست که در صندلی جلو ‌نشسته بود با جلب اعتماد مسافر زن که همان «سونا» باشد او را به خلوتی اطراف پل مدیریت کشانده‌اند و چون وی از خود دفاع کرده است با ضربه چاقو وی را مجروح کرده‌اند و چون دستپاچه بوده‌اند، بدون سرقت وی را از خودرو بیرون انداخته و گریخته‌اند. از نخستین روزهای جنایت، گروهی از کارآگاهان بر این عقیده بودند که نحوه جنایت نشان می‌دهد قاتل با نقشه قبلی و شناخت از مسیر بازگشت سونا به خوابگاه دانشجویی، وی را تعقیب کرده و در تاریکی سونا را از پشت سر مورد حمله قرار داده است.همین باور، نشان داد قاتل آشنا بوده و حتما کینه‌ای از سونا داشته است. حالا 18سال از وقوع این جنایت می‌گذرد و همچنان عامل این جنایت ناشناس باقی مانده است.

راز 23ساله

خردادماه‌سال 1380دندانپزشکی به‌نام‌هاله‌در منطقه سعادت‌آباد به طرز مرموزی به قتل رسید و با اعلام این خبر گروهی از کارآگاهان پلیس خود را به محل وقوع جنایت رسانده و تحقیقات در این‌باره را آغاز کردند. او درحالی‌که روپوش سفیدی به تن داشت کنار لوازم پزشکی روی زمین افتاده و روسری‌ای که دور گلویش پیچیده‌شده بود نشان می‌داد که بر اثر خفگی جانش را از دست داده است. هرچند هیچ‌کدام از همسایه‌های مقتول متوجه سر و صدا یا تردد افراد مشکوکی نشده بودند اما شواهد به‌دست آمده در مطب دکتر نشان می‌داد که در آنجا درگیری اتفاق افتاده و بازنده این درگیری خانم دکتر بوده است. مأموران در ادامه از شوهر و شماری از بیماران هاله تحقیق و تلاش کردند از این معمای جنایی رازگشایی کنند اما هیچ‌کدام از این تلاش‌ها به نتیجه روشنی نرسید. در این بین خانواده مقتول مدعی بودند شوهر هاله پیگیر پرونده نیست و به او در این قتل مظنون هستند اما پلیس هیچ مدرکی علیه این مرد به‌دست نیاورد و شواهد نشان می‌داد که او بی‌گناه است. با اینکه مدت‌ها رسیدگی به این پرونده ادامه داشت اما با گذشت 23سال از وقوع این جنایت راز قتل خانم دکتر همچنان سربه مهر باقی مانده و معلوم نیست چه‌کسی و با چه انگیزه‌ای او را به قتل رسانده است.

 18سال در تعقیب قاتل وکیل

‌18سال از آن روز می‌گذرد؛ روزی که تقی رمضان‌نیا، وکیل دادگستری در دفتر کارش در خیابان خوش به قتل رسید. روز 5 اردیبهشت سال‌85 وقتی همسر این وکیل به دفتر شوهرش رفت با پیکر بی‌جان او مواجه شد و از آن زمان تحقیقات برای دستگیری عامل جنایت بی‌نتیجه مانده است.

   معمای قتل دختر ۸ ساله
قتل دختری 8ساله در میگون یکی از جنایت‌هایی است که با گذشت سال‌ها هنوز رازگشایی نشده است. این جنایت روز ۹ اسفند سال 1390 اتفاق افتاد و در جریان آن حدیثه 8ساله ناپدید و عصر همان روز جسد سوخته‌اش کشف شد. با وجود تلاش‌های گسترده و دستگیری یک مظنون راز این جنایت هیچ وقت برملا نشد.

  دستگیری قاتل بعد از ۳۰ سال
مردی که در جریان درگیری در یک روستا مرتکب قتل شده بود، 30سال پس از جنایت دستگیر شد. این مرد سال 72در روستای راونگ از توابع شهرستان میناب استان هرمزگان مرتکب قتل شده و به پاکستان فرار کرده بود اما بعد از 30سال وقتی به کشور برگشته بود دستگیر شد.

  پایان 25سال زندگی مخفیانه
سال ۱۳۷۷ در یکی از روستاهای استان کرمانشاه نزاعی دسته‌جمعی اتفاق افتاد که در جریان آن 2نفر به قتل رسیدند و عامل جنایت گریخت. قاتل به مکان نامعلومی فرار کرده بود و دستگیری او امکان نداشت. سرانجام با گذشت 25سال از این حادثه معلوم شد که او در یکی از استان‌های مرکزی کشور مخفی شده و در نهایت‌دستگیر شد.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید