زندگی لاکچری در قفس
احوالپرسی از حیوانات باغ وحش ارم
رابعه تیموری- روزنامه نگار
پرویز هنوز هم خوشاداست و روزهایی که سردماغ است، خوب میتواند با ورجه وورجه کردن و اطوار ریختن برای تماشاچیان دلبری کند، اما وقتی میبیند شروین، شیرین و چارلی با قیل و قال و قر و قمیشهای بامزه خود میتوانند لحظاتی طولانی بازدیدکنندگان را محو تماشای خود کنند، خلقش تنگ میشود. پرویز در نوجوانی آرتیست بوده و در فیلم سینمایی عنتر و منتر بازی کرده، ولی حالا گرد پیری روی سر و رویش نشسته و نمیتواند مانند روزهای جوانیاش در میان شامپانزههای خوش ادا یکهتاز باشد. سن و سال پرویز از قدمت باغوحش ارم بیشتر است و سالها پیش از آنکه باغوحش ارم بنا شود، دوران جوانی را پشت سر گذاشته، اما او تنها حیوان مسن ارم نیست و تعداد زیادی از موجودات پر سن و سال در کنار گونههای جوان و شاداب این باغوحش دوران میانسالی و کهنسالی خود را سپری میکنند.
پدر باید خوشاخلاق باشد
همین که بازدیدکنندهها از در خوش نقش و نگار و کلبه مانند باغوحش وارد میشوند، باید به دیدن شیطنتهای جکی و جیل پا کند کنند. محوطه زندگی خانواده خرسهای قهوهای، بزرگ و وسیع است و جکی و جیل لابهلای کندهها و شاخههای باریک و قطور درخت که در گوشهوکنار محوطه روی هم چیده شدهاند، مشغول جستوخیز هستند. تا فندق در حوضچهای که حفاظی شیشهای دور آن را گرفته آبتنی کند، خرس قهوهای پدر از تولهها چشم برنمیدارد و مراقب است وقتی از سر و کول هم بالا میروند آسیب نبینند. 7ماه پیش که تولهها به دنیا آمدند خرس پدر جوان از خانوادهاش جدا شده تا فندق با خیال آسوده بتواند به تولههای شیرخوارش برسد. یکماه پیش هم که او به خانه بازگشت، فندق فقط وقتی جفتش را در جمع خانواده پذیرفت که خاطرجمع شد احساسات پدرانه خرس قهوهای آنقدری به بلوغ رسیده که با تولهها بدرفتاری نکند.
یک گله شامپانزه
در همسایگی این خانواده جوان و پرهیاهو، شامپانزههای سالخورده زندگی میکنند، اما آنها هم چندان آرام و بیسروصدا نیستند و گاهی غرولندها و جیغ و هوار پرویز تا آن سر باغ میرسد؛ البته اگر وقتی بازدیدکنندهها برای تماشای قر و قمیشهای آنها جلوی محوطه حصاربندیشان صف میکشند، شیرین، چارلی، شروین و شراره توی لانههای کاسهشکل زیبایشان تاب بیاورند و به شامپانزه خسته سفیدمو فرصت رشد بدهند کمی حالش بهتر است، اما حتی شیرین هم که مانند پرویز سن و سالی از او گذشته دوست دارد با پیچ و تاب خوردن در میان حلقههای لاستیک و طنابهای آویخته از میلههای آهنی سقف، تماشاچیان را به تحسین هنرنمایی خود وادارد. قرار است این گله پیر به مرکز حیوانات سالمندان کشور کنیا سپرده شوند و گلهای جوان جای آنها را بگیرند.
موسفیدان تنها
لانههای همه گونهها با طبیعت شبیهسازی شده و برای تعدادی از آنها فضای بازی گل و گشاد و باصفایی درنظر گرفتهاند. برای بعضی از گونهها هم لانههای جادار و راحتی ساختهاند، اما لانه هیچکدام از ساکنان باغ ارم مانند لانههای رنگی کرویشکل آهوهای ایرانی لاکچری و پربزک و دوزک نیست. آهوان نر و ماده این باغ هنوز سن و سالی ندارند و میتوانند سالها پس از آنکه یک دل سیر در محوطه جستوخیز کردند و با هم سرشاخ شدند، در این لانههای سنگچین شده زیبا استراحت کنند. مرالها که با آهوهای طناز ایرانی شباهتهای ظاهری زیادی دارند، دور از آنها سرشان بهکار و زندگی خودشان گرم است و مرال نر و ماده جوان در محوطهای سرسبز به بزرگ کردن 2گوساله خود مشغولند.
مایسای نازپرورده
بیجهت نیست که مایسا خانم را در باغوحش ارم حسابی تحویل میگیرند و توبیاس، فیلشناس آلمانی را گاه و بیگاه به دیدنش میآورند تا اگر خواسته و میل تازهای دارد که فیلبانان باغوحش از آن سر درنیاوردهاند، بیجواب نماند. مهاسن با به دنیا آوردن این دختر پر ادا و کرشمه کاری را انجام داده که در طول نیم قرن اخیر هیچیک از ماده فیلهای در اسارت باغوحشهای ایران از پس آن برنیامدهاند. موقع تولد فرزند مهاسن و مهاری همه ایرانیان دست بهکار شدند و در فراخوان نامگذاری او شرکت کردند تا بهترین نام را برای بچه فیل عزیز دردانه انتخاب کنند؛ البته حالا که او 3ساله شده و تا چندماه دیگر از آب و گل درمیآید، مهاسن توانسته بعد از تحمل دوری 3ساله از همسرش دوباره کنار آنها زندگی کند تا خواهر یا برادری برای مایسا به دنیا بیاورند و او موقع گشتوگذار در محل زندگی گل و گشاد خانوادهاش همبازیای همخون داشته باشد.
موجودات زندهخوار
حتی تنها ببر بنگال و یک قلاده پلنگ پرتغالی باغوحش ارم هم بهاندازه افعی لطیفی و مارهای سن و سال دار این باغ خوش اقبال نیستند که گاهی با بلعیدن یک همستر یا خرگوش زنده سالم که از انستیتو پاستور تهیه میشود، دلی از عزا درآورند. این خزندگان زندهخوار همین جا به پیری رسیدهاند و هنوز هم با چشمهای گرد براق و هیکلهای تابدار قیطانیشان میتوانند توی عمق چشمهای بازدیدکنندگان ترس و هیجان را یک جا و با هم بنشانند.
شاید همین حق آب و گل داشتن این موجودات خوش خط و خال باعث شده حتی هیرمان، پریال و کوپال و ماده محبوبش هم که برای رسیدن به ارم رنج سفر از باغوحشهای انگلستان و ایرلند تا ایران را تحمل کردهاند مجاز نباشند گاهی علاوه بر راسته گوشت گوسالهای که خوراک معمولشان است، حیوان کوچک زندهای را هم به نیش بکشند. این جفت شیر ایرانی حسابی میان بازدیدکنندگان محبوب هستند و آنها برای شنیدن نعره و تماشای دندان قروچههای پرجذبه این سلطانهای دربند دقایقی طولانی مقابل محوطه باصفا و
پردار و درختشان انتظار میکشند، اما اگر یک جفت شیر ایرانی بارور را از گلههای پرزاد و ولد کشور هندوستان به ارم بیاورند، شاید هیرمان و همسرش از وجود این خویشاوندان هم نژاد جوان و پرزادو ولدشان چندان خوشحال نشوند.