شهـرک عمید سالها پیش توسط نیکوکارانبرای عروس و دامادهای آسایشگاه کهریزک بنا شده است. در پناه دیوارهای آن زندگی با همه تعاریف خوشایندش جریان دارد و زوج های ساکن در این شهرک معتقدند ساکن سرای عشق هستند.
روی خوش زندگی
مصطفی تا وقتی گذرش به کهریزک نیفتاده بود فکرش را هم نمیکرد روزی پدر قهرمان یک خانواده شود. مصطفی در 3سالگی بر اثر ابتلا به بیماری مننژیت از نعمت راه رفتن محروم شده و تا جوانی زندگیاش در کنج خانه به ناامیدی گذشته است. رجب یکی از رفقای انگشتشمار هفتمین فرزند خانواده افشار بود که برای ورزش به باشگاه آسایشگاه رفتوآمد داشت. تعریف و تمجید رجب از آسایشگاه بالاخره مصطفای خموده و بیانرژی را وسوسه کرد که به آنجا سری بزند. او در باشگاه کسانی را دید که از انگشت پا تا گردن بیحس و حرکت بودند، اما وقتی با چرخش سر و گردن توپ را میان زمین و آسمان معلق میکردند از ته دل میخندیدند. همان روز مصطفی برای نخستینبار توپ بسکتبال را در آغوش گرفت.
مشکلات حریف ما نمی شوند
ملکه و مهرداد 9ماه پیش زندگی مشترکشان را زیر سقف یکی از آپارتمانهای نقلی شهرک عمید شروع کردهاند و وقتی مشکلی کوچک یا بزرگ دلهای گنجشکیشان را غمگین میکند، یادآوری باوری قشنگ آنها را به عبور از سختیها وامیدارد: «این زندگی را آسان بهدست نیاوردهایم که مشکلات به سادگی ما را از پا درآورند...
خوشترین روز زندگی
روزی که مریم صحیح و سالم به دنیا آمد، خوشترین روز زندگی احمد و فاطمه بود. مریم دیگر برای خودش خانمی شده و در حال تحصیل است. او خوب میداند وقتی پدر و مادر با حظ و لذت قد و بالای او را تماشا میکنند، چه خاطرات و آرزوهای شیرینی در دلشان جان میگیرد.
شنبه 17 شهریور 1403
کد مطلب :
234287
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/0g6qK
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved