داستانک
![کیم](/img/newspaper_pages/1397/04%20TIR/26/ROOYE/E%20L%20I/2415.jpg)
شاگردان کلاس اول مدرسه ما زنگهای تفریح در علفزار مسابقه دو میدادند. کیم با لبخند زیبا و موی دماسبی طلاییرنگش و من، از همه بچهها سریعتر میدویدیم.
یک بار در حیاط خانه او با هم مسابقه دادیم. یادم نیست کدامیک از ما برنده شدیم.
کیم چند سال بعد، بر اثر یک بیماری که نمیتوانستم نامش را تلفظ کنم، مرد.
من، هنوز همراه کیم میدوم.