در گوشه حیاط پلیس امنیت تهران، متهمان به صف شدهاند. یکی از آنها فردی است که خواستگار خواهرش را ربوده و 7روز در باغی متروکه زندانیاش کرده و در این مدت شکنجهاش میکرد.
چرا خواستگار خواهرت را ربودی؟
من غیرت دارم و هرکس بخواهد مزاحم ناموس من شود، نابودش میکنم. علی هم مدام برای خواهرم مزاحمت ایجاد میکرد. از او خواستگاری هم کرده بود اما خواهرم از او متنفر بود. علی هم دست بردار نبود که نبود. این شد که خواستم ادبش کنم.
چطور او را ربودی؟
به بهانه حرف زدن او را سوار ماشینم کردم. بعد هم وی را به باغ متروکه دوستم در حاشیه تهران بردم دست و پایش را بستم و او را به داخل یک انباری کوچک که ته باغ بود بردم. یک هفته او را در آنجا نگه داشتم و با چوب کتکش میزدم. روز آخر هم با چاقو به جانش افتادم. وقتی دیدم خون آلود روی زمین افتاده ترسیدم و او را به بیمارستان بردم و فرار کردم.
سابقه داری؟
پارسال به جرم درگیری و شرارت دستگیر شدم اما پس از مدتی کوتاه آزاد شدم.
گروگانگیری 7روزه
در همینه زمینه :