گپی با تنها بازمانده نسل پالاندوزان بازار تهران
چراغ خیاطخانه چهارپایان روشن است
بهاره خسروی| خبرنگار:
پالان یا به قول بعضی طنزپردازان خوشسخن، کت و شلوار الاغ در داستانها و روایتها و مثلهای کهن ایرانی حتی اشعار از آن دست واژههای پرکاربرد است. چون تا قبل از ورود ماشین به زندگی روزمره، الاغ، قاطر و اسب تنها وسایل حملونقل و ایمن برای حملونقل بودند. به همین دلیل انتخاب پالانی مناسب برای حفظ اموال و دارایی و حتی حفاظت از جان میان مردم اهمیت زیادی داشت. حرفه پالاندوزی از آن دست شغلهای پررونق و خوش روزی به حساب میآمد که رد پای آن حتی به اندازه یک حجره کوچک در دل همه بازارچهها و تیمچهها میان سایر اصناف وجود داشت. برای مثال در تهران بازار «عباس هرندی» حوالی سر قبر آقا در چهارراه مولوی از بازارهای معروف پالاندوزی و نعلبندی به حساب میآمد که با صنعتی شدن سبک زندگی و گرایش مردم به زندگی شهری و عجین شدن ماشین با زندگی، چراغ حرفه پالاندوزی در بیشتر شهرها بهویژه تهران رو به خاموشی است؛ حرفهای که به قول همین اندک بازماندگان در صورت حمایت سازمان صنایعدستی برای جذب گردشگر به داخل و صادرات فرهنگ هنر ایرانی امروز هم میتواند مثل گذشته پررونق باشد. سری به بازار تهران زدیم و با «قاسم بیات» که بهزعم خود تنها بازمانده نسل پالاندوزان تهران است و هنوز چراغ خیاطخانه چهارپایان را روشن نگه داشته به گفتوگو نشستیم.
آفتاب گرم تیر ماه بساطش را در خیابان شهید مصطفی خمینی جنوبی پهن کرده است. این روزها پیدا کردن نشانی پالاندوزی میان مشاغل مدرن مثل پیدا کردن سوزن در انبار کاه است و برای برخی افراد هم تعبیری طنزگونه دارد. بعد ازکلی پرسوجو و نشانیهای اشتباهی در نهایت راهی بازارچه «عباس هرندی» میشویم؛ بازارچهای که زمانی به بازار پالاندوزها و نعلبندان تهران معروف بود. داخل بازار تا چشم کار میکند پر از مغازههای عمده و خرده و خواربارفروشی است. به گفته ریشسفیدان بازار از زمانی که ورود چهارپایان به شهر و خیابانهای سنگفرش و آسفالت ممنوع شد به مرور کسب و کار حرفه پالاندوزی از رونق افتاد و این روزها هم که کلاً فراموش شده است. یکی از کاسبان، دکان خواربارفروشی را نبش بازارچه نشان میدهد و میگوید: «از نسل پالاندوزان فقط یک مغازه باقی مانده بود که آن هم تقریباً یکی دوسال پیش با مرگ صاحبش تعطیل شد اما یکی از شاگردانش، قاسم بیات هنوز این حرفه را در داخل یکی از پاساژهای خیابان مصطفی خمینی انجام میدهد.»
اینجا چراغی روشن است
«جعفر شهری» در کتاب «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم/ زندگی، کسب و کار» از تعداد 21 باب مغازه پالاندوزی در بازار تهران یاد میکند؛ حرفهای که پرونده کسب و کارش در بازار تهران بسته شده است. تنها بازمانده این صنف قاسم بیات است که او هم مغازهای ندارد و در اتاقک کوچکی مشغول کار است. آقا قاسم 66 ساله اصالتاً اهل تویسرکان است اما از 15 سالگی در بازار تهران کار پالاندوزی را از پادویی شروع میکند و بعد از سالها دود چراغ خوردن به مرحله استادی میرسد. او با نشان دادن تعدادی از پالانهای آماده برای الاغ و قاطر و اسب سر صحبت را باز میکند: «این صنعت دیگر در بازار تهران جایی ندارد. اما برعکس، خارجیها از همین پالان بهعنوان یک صنایعدستی عتیقه استفاده میکنند. همین چند روز پیش تعدادی مشــتری فرانسوی داشتم که از آنها سفارش دوخت چند دست پالان گـــرفتم. مترجم آنها تعریف میکرد که در خارج از کشور پالان بهعنوان یک کالای عتیقه و ارزشمند مورد استفاده قرار میگیرد. بسیاری از گردشگران بهعنوان سوغاتی آن را به کشورشان میبرند. از گردشگران فرانسوی، استرالیایی، انگلیسی، روسی و سایر کشورهای اروپایی هم سفارش کار داشتم. درواقع پالان برعکس بازارهای داخلی در کشورهای خارجی بازار پررونقی دارد.»
به گفته این استادکار قدیمی، پالان هنوز در برخی نقاط تهران و بعضی شهرها مورد استفاده قرار میگیرد. برای مثال هنوز برای بار بردن در محله کوهستانی دربند و مسیر امامزاده داود(ع) از الاغ استفاده میشود. کشاورزان اطراف تهران برای الاغهایشان و باربران بازار برای حمل گاوصندوقهای سنگین هم نیاز به پالان دارند.
انواع مختلف پالان
یکی از مهمترین کاربردهای پالان نگهداری اشیاء و افراد روی چهارپایان است. نوع و کیفیت پارچه و مواد اولیه ساخت یک پالان از نظر مردم در گذشته بسیار مهم بود. هر پالاندوزی که این اصل را در کنار مشتریمداری رعایت میکرد قطعاً آوازه و شهرت خوبی میان مردم هم نصیبش میشد.
به گفته آقا قاسم، مرحوم «حسن مطرب» از پالاندوزان معروف بازار تهران همیشه حجرهاش پر از مشتری و انواع و اقسام پالانهای مختلف بود. او درباره انواع مختلف پالان و قیمت آن در گذشته توضیح میدهد: «پالان برای الاغ، قاطر و اسب استفاده میشود. اما طالب پالان برای الاغ به نسبت بیشتر است. چون برای باربری بیشتر از الاغ استفاده میکنند. به این دلیل که این حیوان نسبت به سایر چهارپایان پرکارتر است و حرف شنوی بیشتری دارد.
در گذشته اکثر مردم در خانه یک الاغ برای حملونقل و باربری داشتند.» او میگوید که اندازه پالانها براساس جثه و اندازه حیوان متغیر است. پالان الاغ نسبت به بقیه کوچکتر است. پالان قاطر سایز متوسط دارد و پالان اسب هم به نسبت سایز بزرگتری دارد.»
تخته، توبره، نخ پنبه، پوشال گندم، آستری، پارچه، قالیچه، گلیم و جاجیم مواد اولیه دوخت پالان است. نوع پارچه و شکل پالان هم بستگی به سلیقه و انتخاب مشتری دارد. قیمت هر پالان در تهران قدیم 4 تا 5 تومان بود. آقا قاسم این روزها برای دوخت پالان الاغ 120 هزار تومان و برای قاطر و اسب 180 هزار تومان دستمزد میگیرد.
فصل فروش
آقا قاسم همچنان که در حال باز کردن چند گونی کاه است میگوید بهترین فصل فروش پالان بهار و تابستان است. او گله میکند که این روزها به شدت کار کساد شده و قیمت ابزار اولیه هم حسابی بالا رفته است. تعدادی از پالانهای نیمهکارهاش را نشان میدهد و تأکید میکند که او برای حفظ هنر و فرهنگ ایرانی با همه سختیها هنوز چراغ این حرفه را روشن نگه داشته است.
اما برای اجاره مغازه و جذب مشتری بیشتر بهویژه گردشگران سرمایه چندانی ندارد. بیات میگوید که کاش میشد با حمایت سازمان صنایعدستی بتواند در بازار مغازهای اجاره کند و بتواند کارش را گسترش دهد. او معتقد است که با این کار با یک تیر 2نشان میزند؛ از کالای ایرانی، حمایت و ارز وارد کشور میشود.