• یکشنبه 23 دی 1403
  • الأحَد 12 رجب 1446
  • 2025 Jan 12
شنبه 13 مرداد 1403
کد مطلب : 231608
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/qj1qy
+
-

رضا شاعری، برادر شهيد

این چفیه هنوز عطر تو را دارد

این چفیه هنوز عطر تو را دارد

صندوقچه  کنار اتاق را باز می کنم تا کربلای آب و آتش میان دو چشمانم تداعی شود. آخر یادگارها و امانت‌‌های مانده از تو، سال‌هاست که در دل صندوقچه جا خوش کرده‌اند. گره عاشقی بقچه را می گشایم. «بوی پیراهن و باروت و چفیه» مانده از تو، اتاق را عطرآگین می‌کند. زیارت عاشورای ورق ورق شده را دست می‌گیرم تا بخوانم. « انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم...»  این تفنگ، این چفیه هنوز عطر تو را دارد… وقتی پدر بعد از زمزمه اذان، نامت را جواد گذاشت، نمی‌دانست پسری که نام پدربزرگش را به شاعری‌ها پیوند می‌دهد، بدن خاکی‌اش 24 بهار، میهمان این سرزمین و این دنیای مادی است‌. نمی‌دانست کربلای فرزندش، در آب و آتش خلاصه می‌شود و کودکش چتر بازی در امواج اروند را در بامداد فیروزه‌ای کربلای ۴ و ۵ تجربه خواهد کرد. شاید روزگار برای التیام قلب تکه‌تکه شده پدر و مادری که داغ پسر چشیده بودند، روز تولدمان را در یک برگ خلاصه کرد؛ دقیقا ۲۴ مرداد درست مانند روز تولدش.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید