از ششگوشه عرش تا عصر روز دهم
«عصر روز دهم» از نگاه ملاقلیپور و مجتبی راعی
ملاقلیپور همیشه میخواست دو فیلم درباره مادر و امام حسین(ع) بسازد. بعد از «میم مثل مادر» خواست «عصر روز دهم» را جلوی دوربین ببرد که مرگ به او مهلت نداد. رسول ملاقلیپور سال ۱۳۸۵ به کربلا سفر کرد تا برای فیلمنامهای که قصد ساختش را داشت چند لوکیشن ببیند، اما او اسفند همان سال از دنیا رفت و از آن سفر یک مستند با نام «شش گوشه عرش» به جا ماند.
پروژه ناتمام «عصر روز دهم»
ملاقلیپور با توجه به نگاهی که به جنگ داشت، میخواست فیلمیدرباره زندگی چند نفر پس از دوران جنگ را جلوی دوربین ببرد. از آنجا که یکی از شخصیتهای داستانش در عراق زندگی میکرد لازم بود فیلم بهگونهای روایت شود که به حادثه کربلا هم اشاره داشته باشد. بر این اساس، او نسخه اولیهای از فیلمنامه «عصر روز دهم» را نوشت، ولی با درگذشت ناگهانیاش پروژه ناتمام ماند و مجتبی راعی 2 سال بعد این فیلم را برگرفته از ایده و خط داستانی فیلمنامه زندهیاد ملاقلیپور به تهیهکنندگی منوچهر محمدی ساخت.
خاطره منوچهر محمدی از ملاقلیپور
منوچهرمحمدی در مراسمی درباره ملاقلیپور میگوید:«زیارت را که انجام دادیم در بینالحرمین نشستیم، او گفت و من شنیدم. من گفتم او شنید.
به اقتضای کارمان که سینما باشد برای هم ترسیم حادثه روز عاشورا را میگفتیم. قتلگاه، تلزینبیه، خیمهگاه، کف العباس و... حرفهایمان کشید به سکانس پایانی «عصر روز دهم». در بینالحرمین بودیم و مرحوم رسول ملاقلیپور سکانس پایانی را مینوشت، میگفت و میدید. با دستانش قاب سینما درست کرد و گفت: بیا ببین از پلان شروع میکنیم، قاب را که درست کرد، چشمانش را اشک پُر کرد. گنبد امام حسین(ع)در کادر بود.»
راعی 2 سال بعد «عصر روز دهم» را ساخت
انتخاب کارگردان جایگزین برای این فیلم وظیفه مهمی بود که بردوش منوچهر محمدی بهعنوان تهیهکننده قرار گرفت و محمدی نیز مجتبی راعی را مناسبترین فرد برای به سرانجام رساندن پروژه ناتمام ملاقلیپور دانست. راعی خود بازنویسی فیلمنامه را آغاز کرد و فیلمبرداری همزمان باماه محرم سال در سال 1387در عراق آغاز شد.
داستانی متفاوت از «عصرروز دهم»
2 سال پس از فوت ملاقلیپور، مجتبی راعی «عصر روز دهم» را با بازنویسی فیلمنامه و براساس طرح داستانی خود ملاقلیپور جلوی دوربین برد. داستان این فیلم از این قرار است که زن جوانی به نام دکتر مریم شیرازی با گروهی از پزشکان هلالاحمر برای کمک به مردم جنگزده عراق عازم این کشور میشود، اما هدف اصلی او جستوجو برای یافتن خواهر گمشدهاش است که در کودکی و هنگام جنگ ایران و عراق، توسط یک سرباز عراقی که صاحب فرزند نمیشد، ربوده و در شهر کربلا بزرگ شده است. سفر مریم به عراق همزمان با ایام عزاداری عاشورا است.