گل به خودی بیرو
جايگاه عليرضا بيرانوند بين مردم و منتقدان میتوانست خيلی از اين بالاتر باشد اگر تناسبی بين شخصيت حرفهای او و توانايیهای فنیاش برقرار میشد
بهروز رسایلی- روزنامهنگار
پرتکرارترین اسم این روزهای فوتبال ایران، بیگمان علیرضا بیرانوند بوده است؛ سنگربان پرسپولیس که برای دومین فصل پیاپی قراردادش با سرخپوشان را بهطور یکطرفه فسخ کرد و همین مسئله باعث شد آماج انتقادات و حملات بسیار زیادی قرار بگیرد. در شرایطی که زمزمه پشیمانی و بازگشت او به پرسپولیس سر زبانها افتاده بود، هواداران این تیم در فضای مجازی هشتگ «نه به بیرانوند» را ترند کردند تا اوج عصبانیت آنها نمایان شود. آینده بیرو فعلا مشخص نیست اما یک چیز در مورد او قطعیت دارد؛ اینکه اگر شخصیت حرفهای و اجتماعی این دروازهبان همپای تواناییهای فنیاش بود، امروز میتوانست جایگاهی بسیار بالاتر بین مردم داشته باشد. قرار نیست اینجا توضیح بدهیم بیرانوند از نظر فنی در چه سطحی است، چون همه
به خوبی این مسئله را میدانند اما افسوس که او خودش درک نمیکند چه گوهری دارد و با رفتارهای سطح پایین، پایگاه اجتماعیاش را بهشدت تنزل داده است. بیایید فقط بخشی از داستانسازیهای او در طول سالهای اخیر را مرور کنیم.
غرور و خیال خام
گفتیم که بیرو گلر خوبی است اما بهطور طبیعی مردم دوست ندارند شنونده خودستاییهای کسی باشند. بنابراین تکرار این جمله از سوی علیرضا بیرانوند که «ما بهترین نسل فوتبال ایران هستیم» واقعا زننده است؛ مخصوصا وقتی یکی مثل مهدی طارمی هم در پاسخ به او، خود علیرضا را بهترین گلر تاریخ میخواند! این نان به هم قرضدادنها زیبنده نیست. حتی اگر همه این ادعاها درست باشد (که نیست)، این دوستان باید اجازه بدهند دیگران به چنین نتیجهای برسند نه آنکه خودشان چپ و راست تکرارش کنند. موضوع زمانی آزاردهندهتر میشود که موفقیت منحصربهفردی هم در کارنامه این نسل خودستا به چشم نمیخورد و همین مسئله لفاظیهای آنان را غیرقابل تحملتر میکند. کاش بهعنوان نسل طلایی، لااقل یکبار از گروهتان در جامجهانی بالا میرفتید یا مشخصا خود آقای بیرانوند در اروپا به نیمکتنشین محض تبدیل نمیشد!
بیاحترامی به رقبا
عالم و آدم جمع شدند به بیرانوند بقبولانند این شادی سر بریدن او کار قشنگی نیست؛ همان حرکتی که بعد از پیروزی در دربی برگشت لیگ بیستودوم مقابل هواداران استقلال انجام داد و کلی داستان به پا کرد اما آخرش استاد یاد نگرفت که نگرفت. او یکبار دیگر هم همین حرکت را در پایان بازی با ژاپن در جام ملتهای آسیا انجام داد که به شکل معجزهآسایی از چشم ناظران کنفدراسیون دور ماند. پس از قهرمانی پرسپولیس در فصل اخیر لیگ برتر هم بار دیگر شاهد تکرار همین رفتار از سوی بیرو بودیم. اصلا انگار این نقدها به او کارگر نیست و نمیتواند متوجه معنی و مفهوم آنها شود. این غیراز خردهرفتارهای منفی دیگر بیرانوند است که در این سالها هرازگاهی مقابل حریفان پرسپولیس انجام داده و برای خودش و باشگاه دردسر درست کرده است.
بیمروتی با تیم خودی
این هم که نوع تعامل بیرانوند با تیم خودی است؛ هر سال فسخ، هر سال بیاعتنایی به شأن و شئون باشگاه. اگرچه او در این سالها مجموعا مهره مؤثری برای سرخپوشان بوده و به این تیم در مسیر کسب قهرمانیهای مختلف کمک کرده اما در عین حال پرسپولیس هم مجال درخشش به او را داد و باعث شد دروازهبان شماره یک تیم ملی شود. قرمزها در تمام این مدت پای روزهای بد و خوب بیرو ایستادند؛ از هوس ویرانگرش برای لژیونر شدن در میانههای لیگ نوزدهم تا افتهای فنی و مصدومیتهای بعضا ناشیانهاش مثل همین شکستگی اخیر دست او که با خودش از اردوی تیم ملی سوغات آورد. بالاتر از همه اینها، بازیکن باید به تیمی که پیراهن آن را به تن دارد احترام بگذارد و هر روز علیه هواداران جنگ روانی راه نیندازد. این موارد به قدری بدیهی هستند که حتی خودمان موقع نوشتنش شرم میکنیم، اما حیف که صاحب پیراهن شماره یک تیم ملی کلا در عوالم دیگری سیر میکند...!