معشوق همینجاست
حج امسال از نگاه حجتالاسلام محمدحسین فلاحزاده
الناز عباسیان- روزنامهنگار
حج پیوند عاطفی ما مسلمانان با یکدیگر و نقطه اتصالمان با خداوند است؛ قدمتی 1445ساله دارد و هیچ اتفاقی نتوانسته مانع از برگزاری آن شود. حج یک مناسک تکبعدی نیست، ابعاد سیاسی و فرهنگی دارد. مسئله فردی هم نیست، روی اجتماع تکیه دارد. بیش از یک میلیون مسلمان اندکاندک و در طول چند هفته مانند قطرات آبی در دریای حج وارد میشوند تا بیعت خود با دین مبین اسلام را به نمایندگی از همه مسلمانان سراسر جهان تجدید کنند؛ مراسمی که با خود میلیونها روایت و داستان دارد. حجتالاسلام محمدحسین فلاحزاده در بیان احکام و مسائل شرعی، بهویژه در احکام حج و مناسک، چهرهای نامآشنا و سرآمد است. او دارای ابتکار و تواناییهای ویژه در آسانگویی و آساننویسی در این حوزه است و امسال هم در سفر معنوی حج با زائران خانه خدا همراه شده و حال و هوای این روزهای شهر مکه را برای همشهری توصیف کرده است. در ادامه بخشهایی از روایتهای دلنشین او را از حج امسال میخوانید.
مکه، مملو از میلیونها زائر عاشق
آن روز که حضرت ابراهیم خلیلالله(ع) به دستور خدا ندا به سراسر عالم داد که به زیارت این خانه بیایند، هرگز شاید کسی آن زمان تصور نمیکرد که روزی فرا رسد که میلیونها زائر عاشق از سراسر عالم سواره و پیاده به زیارت این خانه بیایند. آن ندای ملکوتی در عالم پیچیده است و وجدانهای بیدار مسلمانان به این ندا پاسخ میدهند و با تحمل سختی راه و با صرف هزینه به زیارت این خانه میآیند و در کنار هم و در صفوف متحد و بسیار زیبا و وصفناشدنی به گرد خانه حق یعنی کعبه معظمه میگردند. این روزها مکه حال و هوای خاصی دارد، تقریبا آخرین گروه زائران از سراسر عالم به این شهر آمدند. مسجدالحرام هنگام نمازهای جماعت و همچنین در اوقاتی که هوا مناسبتر هست، تقریبا مملو از جمعیت میشود. اینکه میگوییم هوا بهتر است، چون هوای مکه حدودا بالای ۴۵درجه است، شب و صبح جمعیت بیشتر میشود، مخصوصا شبها جمعیت زیادی در مسجدالحرام حضور دارند.
وحدتی که حج ابراهیمی را تجلی میبخشد
زائران خانه خدا بهدنبال کسب ثروتهای معنوی هستند که بتوانند با اندوخته زیاد به خانه و کاشانه خود برگردند. یکی از کارهایی که سبب افزودن ثروت معنوی آنها میشود، تلاوت قرآن در شهر مکه است. اینجا همه متحدالشکل با لباسهای یکنواخت و به دور از هرگونه تشخصی از پستها، سمتها و موقعیتهای اجتماعی همه بهعنوان مسلمان و بندگان خدا و زائران و مهمانان خانه خدا از میقات محرم شدهاند و به مکه آمدند. چقدر زیباست این وحدت مسلمین در کنار هم و ای کاش آن وحدتی که حج ابراهیمی را تجلی میبخشد و قدرت و عظمت مسلمانان را به رخ دشمنان میکشد، واقعیت پیدا میکرد. آرزو داریم که روزی فرا رسد آن دریچهای که امام راحل بر معارف بلند حج و درسهای آموزنده زندگی این اعمال بسیار نیکو گشودهاند، تحقق کامل عینی پیدا کند و آثار زیبا و برکات خود را به جا بگذارد.
اینجا همه محترمند، حتی حیوانات و گیاهان
حرم مکه، محدودهای است که نهتنها انسانها در امان هستند و احترام خاصی دارند بلکه همه پرندگان و جانداران و حتی درختان و گیاهان نیز امنیت دارند؛ کسی مجاز نیست حتی یک شاخه از آنها را قطع کند یا حیوانی را آزار دهد و پرندهای را شکار کند. یکی از صحنههای زیبا در کنار مسجدالحرام و اطراف آن، حضور کبوترهای بسیار زیادی است که همگی خانگی و پرورشیافته دست همین زائران هستند. شاید بتوان اینگونه تعبیر کرد که زائران خانه خدا، مهمان خدا هستند و این کبوترها هم، مهمان این زائران هستند؛ خداوند از مهمان خود پذیرایی میکند و زائران هم از این کبوترهای حرم با ریختن دانه پذیرایی میکنند و چقدر صحنه زیبایی ایجاد میشود.
از مهمانی رمضان به مهمانی حج دعوت شدم
چند سال پیش برای ضبط برنامه به صدا و سیما رفته بودم. وقتی وارد استودیو شدم، مرد میانسالی در حال ضبط بود و من دقایقی منتظر ماندم تا ایشان بیرون بیاید. وقتی من را دید از آنجا که میدانست که بنده یکی از خدمتگزاران حجاج هستم گفت: خیلی دلم میخواهد مکه بروم. من هم به او گفتم: در دعاهای ماه رمضان درخواست حج زیاد است، از خدا بخواهید. آنجا ما از هم جدا شدیم. تا اینکه همان سال عازم مکه بود و به مدینه مشرف شدیم. یک روزی از زیارت قبر پیامبر و قبرستان بقیع برمیگشتم، یکدفعه آقایی آمد، بعد از احوالپرسی دیدم که پیشانی مرا بوسید. بعد با چشمان غرق اشک گفت: من همانی هستم که چندماه پیش داخل استودیو بودم و شما چنین مرا راهنمایی کردید. خودم هم در تعجب هستم که در بین چند هزار کارمند صدا و سیما چطور شده است که اسم من درآمد و به مکه آمدم.
کوچ به دنیایی دیگر
لحظه موعود فرا رسیده و حجاج در کنار خانه خدا لباس احرام میپوشند؛ لباسی که یادآور لحظه کوچ از این دنیا است و با ذکر الهی لبَّیکاللهمّ لبَّیک، لبَّیک لا شریک لک لبَّیک، إنّ الحمد و النّعمه لک و الملک، لا شریک لک لبَّیک روانه صحرای عرفات میشوند؛ صحرایی که دنیای دیگری است و بیواسطه مــیشــود ساعتها در آن با پروردگار مناجات کرد.