هدیه 80 سالگی لوریس چکناواریان
برگزاری کنسرت به افتخار پیرمرد پرامید موسیقی ایران
علیرضا یعقوبی | روزنامه نگار:
تمام راه را پیاده آمده بود؛ اما به میانه مسیر که رسید برایش اسبی آوردند و او با چهرهای برافروخته روی زین نشست و با لبخندی که به زحمت تلاش داشت بغضاش را پشت آن پنهان کند به جمعیتی که دنبال او راه افتاده بودند و آنها که از روبهرو به پیشوازش میآمدند نگاه میکرد... . این هیجانانگیزترین تصویری است که جهان از لوریس چکناواریان موسیقیدان در حافظه تاریخیاش ثبت کرده است. این قابی جذاب برای دوربینهای تلویزیونی و عکاسانی بود که برای ثبت لحظه به لحظه راهپیمایی لوریس چکناواریان، پس از زلزله 1988 ارمنستان و جمعآوری کمک برای زلزلهزدگان، همراه او راه افتاده بودند. او که چهرهای شناختهشده در میان رهبران ارکسترهای موسیقی کلاسیک در جهان بود از تمام اعتبارش در این حرکت خیرخواهانه مایه گذاشت و شاید مجموعهای از چنین فعالیتهایی چکناواریان را تبدیل به شخصیتی ویژه در موسیقی ایران کرده است.
حالا قرار است به مناسبت هشتادمین سال تولد او کنسرتی را برگزار کنند که تمامی عواید آن به کودکان کار اختصاص داده شود؛ هدیهای که میتواند برای این پیرمرد موفرفری و پرامید، جذاب باشد. خودش درباره این کنسرت به همشهری میگوید: یک کوارتت از انگلستان به ایران میآید و نوازندگانی از ایران هم در این اجرا حضور دارند. قرار است برخی از کارهایم را که برای کوارتت نوشته شده به مناسبت هشتادمین سال تولدم- 25تیر- در تالار وحدت اجرا کنند؛ از این بابت بسیار خوشحال هستم؛ در واقع 3 اثر «نوستالژی برای کوارتت زهی»، «رقص هیجان برای تکنوازی پیانو» و «24باکاتلا» را اجرا خواهند کرد. این را هم بگویم که باکاتلا یعنی قطعات کوتاه.
چکناواریان نمیداند از اینکه قرار است عواید این کنسرت به کودکان کار اختصاص یابد باید خوشحال باشد یا متأسف و اظهار میکند: واقعا متأسف هستم که کودکانی هستند که برای گذران زندگی روزمره مجبورند در خیابانها یا کارگاهها کار کنند. خیلی باعث تأسف است در مملکت ما که تا این حد ثروت وجود دارد کودکانمان به جای تحصیل و پرورش، در خیابانها مشغول کار هستند. باید فکری جدیتر از کمک مالی برای آنها انجام داد؛ یعنی به قول معروف به جای اینکه به آنها ماهی بدهیم باید ماهیگیری را یادشان بدهیم تا صرفا در حد دستفروش باقی نمانند و آینده خودشان را بسازند. اینکه فقط بخواهیم به آنها هر از گاهی کمک مالی کنیم و همیشه وابسته و نیازمند بمانند کار مهمی اتفاق نیفتاده و باید به آنها چیزهای مهمتری یاد بدهیم که در آینده نیازمند نباشند.
او همچنین عنوان میکند: در واقع هر کودک کار را که بهطور صحیح پرورش و آموزش بدهیم قدمی بزرگ برای جامعه خواهد بود. هیچ کودکی در این دنیا نباید وقتش را در خیابان بیهوده تلف کند به این دلیل که میخواهد نان روزش را تأمین کند. برای این کار هم باید همه مشارکت کنیم و برنامه جدیدی داشته باشیم.
این آهنگساز میافزاید: من 2ساله بودم که از بروجرد به تهران آمدیم و این را بگویم که مادر و پدری داشتم که همه جوره برای فرزندانشان فداکاری کردند و به جز محبت و عشق و کمک چیز دیگری از آنها ندیدم. آنها زحمت زیادی کشیدند تا از نظر فرهنگی رشد کنم. حتی 60سال قبل همه به پدر و مادرم میخندیدند که فرزندشان را برای تحصیل موزیک به خارج میفرستند ولی آنها با اینکه چنین کاری برایشان بسیار سخت بود تلاش کردند تا من به یادگیری موسیقی که به آن علاقه داشتم بپردازم.
او بعدها پس از پایان تحصیلاتش به واسطه رهبری بسیاری از ارکسترهای معتبر موسیقی کلاسیک جهان به شهرت رسید. زمانی که زلزله 1988 ارمنستان روی داد او در فلوریدا بود. چکناواریان درباره آن روزها میگوید: من در آمریکا بودم که زلزله در ارمنستان روی داد. خب من در فلوریدا بودم و هیچ برنامهای برای رفتن به ارمنستان نداشتم اما وقتی این اتفاق افتاد با مدیربرنامههایم صحبت کردم و به نیویورک رفتم و در سالن کاج هال آنجا به اتفاق بسیاری از هنرمندان بینالمللی کنسرتی را به نفع زلزلهزدگان برگزار کردیم. در آن زمان نیم میلیون دلار از آن کنسرت برای کمک به زلزلهزدگان جمعآوری شد که به ارمنستان فرستادیم.
چکناواریان سپس راهی ارمنستان شد؛ او درباره انگیزه این سفر عنوان میکند: من معتقدم هر اتفاقی در دنیا بیفتد نخستین چیزی که باید بازسازی شود فرهنگ است و فرهنگ در اولویت قرار دارد. وقتی اتفاقی روی میدهد نباید بگوییم خب همهچیز خراب شده و پرورش فرهنگی بچهها را کنار بگذاریم و به حال خود رهایشان کنیم. خب بعد از برگزاری کنسرت نیویورک برای فرهنگسازی به ارمنستان رفتم. من یک پیادهروی طولانی را که حدود 300 کیلومتر میشد از ایروان به سمت گیومری آغاز کردم و روزی نزدیک به 40 تا 50کیلومتر پیادهروی کردم که در نتیجه آن حدود 20میلیون دلار برای بازسازی فرهنگی ارمنستان جمعآوری شد. با آن پول توانستم در شهر زلزلهزدگان ارکستر سمفونیک، گروه کر، باله، بازسازی سالن تئاتر، ایستگاه تلویزیون و ارکستر سازهای بادی را تشکیل بدهم. از همه مهمتر اینکه ساختمان دانشگاه هنر را که ساختمان بسیار بزرگی بود بازسازی کردم و الان حدود 800دانشجو در آنجا مشغول تحصیل هستند. واقعا خوشحال هستم که آن زمان توانستم چنین کاری را انجام بدهم و مردم شهر زلزلهزده همگی از من پشتیبانی کردند.
حالا قرار است 25تیر کنسرت بزرگداشت او در برنامهای با عنوان «اینترنوا» در تالار وحدت برگزار شود. پروژه «اینترنوا» همکاری بین نوازندگان کلاسیک ایران و اروپاست که از یک کوارتت اروپایی و 2 کوارتت ایرانی تشکیل شده است. کوارتت اروپایی به سرپرستی دارا مورگان و همراهی ویکتوریا ماوروموستاکی، میگوئل سابرینو و پدرو سیلو روی صحنه میرود. 2کوارتت ایرانی هم به سرپرستی بردیا کیارس و امیر باورچی با همراهی نیلوفر سهی، نگار نوراد، مهدی جوانبخت، تینا جامهگرمی، دانیال جورابچی، ماکان خویینژاد و اشکان لایق، آثاری از شوستاکویچ، دبوسی و لوریس چکناواریان را در تالار وحدت روی صحنه خواهند برد.