• یکشنبه 3 تیر 1403
  • الأحَد 16 ذی الحجه 1445
  • 2024 Jun 23
یکشنبه 13 خرداد 1403
کد مطلب : 226578
+
-

چرا این قدر مدرن و مرتب هستید؟

مرحومه معصومه حائری، عروس امام(ره): آقا هم جزو بهترین شخصیت‌‌هایی بود که من دیده بودم. آقا هم مهربان واقعی بود و هم خیلی امروزی و مدرن. یادم هست شب‌‌ها که برای نماز شب بلند می‌شد، مقداری سیب و پرتقال توی بشقاب می‌گذاشتم و می‌بردم کنار سجاده ایشان تا میل کند. من با آقا زندگی کردم و از همه حرکات و سکنات ایشان خوشم می‌آمد و هیچ‌وقت کاری نکرد که من ناراحت شوم. خیلی به من علاقه داشت و همان‎طور که گفتم خیلی تمیز و مرتب بود. یادم هست یک‌بار گوشه قبایش به ظرف غذا یا چنین چیزی مثل آن خورد که فوری گوشه قبا را بالا زد و به طرف دستشویی رفت و قبا را درآورد و گوشه قبا را شست و برگشت. یک‌بار به ایشان گفتم: شما که در خمین بزرگ شده‌ای، چرا این قدر مدرن، امروزی، تمیز و مرتب هستید؟! ایشان هم می‌خندید.

اگر نوه‌‌دار شوی، احساس مرا درک می‌کنی

مرحومه معصومه حائری، عروس امام(ره)‌:آقا به پسرم حسین و دخترم مریم خیلی علاقه داشت. وقتی حسین پیش ایشان می‌رفت، می‌گفت بنشین و یک میوه (مثلا پرتقال) بخور تا ببینم که تو خوردی. با مریم هم مثل حسین رفتاری بسیار مهربانانه و ملاطفت‌آمیز داشت. این علاقه به قدری زیاد بود که خود حاج آقا مصطفی ‌گفت: من از علاقه فوق‌العاده شما به این بچه‌ها تعجب می‌کنم. امام هم فرمود: اگر نوه‌‌دار شوی، احساس مرا درک می‌کنی.

با اخم و ناراحتی چیزی را نمی‌گفتند

مرتضی اشراقی، نوه حضرت امام(ره): روزهای جمعه ناهار به خانه خانم(مرحومه‌خدیجه‌ثقفی) می‌رفتیم و تا ساعت 2 ناهار می‌خوردیم و بعد با دوچرخه، بازی می‌کردیم. دوچرخه‌های ما همیشه خانه امام بود. امام به ما می‌گفتند: به طرف اتاق من نیایید، اما هیچ وقت با اخم و ناراحتی نمی‌گفتند، با خنده می‌گفتند که من خوابم و خسته‌ام، بیدار و کسل می‌شوم. شما طرف اتاق من نیایید سر و صدا بکنید. یک‌بار هم رفتیم و آقا از خواب بیدار شدند. ایشان چیزی نگفتند؛ ولی دیگران ما را دعوا کردند. یک‌بار هم وقتی که امام در حال قدم زدن بودند من می‌خواستم با دوچرخه از یک راهروی باریک رد بشوم که ناگهان دوچرخه لیز خورد و جلوی پای امام افتاد، ایشان کمک کردند که دوچرخه‌ام را بردارم و به من گفتند: طوری نشده؟ گفتم: نه. فقط ترسیده بودم که نکند به آقا خورده باشم.

آزادی عمل
فرشته اعرابی، نوه حضرت امام(ره): بچه‌ها در حضور امام بسیار آزاد بودند و تا وقتی امام حضور داشتند، وسعت عملشان بیشتر از زمانی بود که ایشان نبودند؛ چون فکر می‌کردند یک حامی دارند و اگر عمل نادرستی انجام بدهند، ما به احترام امام اعتراض نمی‌کنیم. در نتیجه وقتی امام می‌آمدند به جای اینکه بچه‌ها یک مقدار آرام تر باشند، فکر می‌کردند که حالا هر کاری دلشان بخواهد می‌توانند انجام بدهند.




 

این خبر را به اشتراک بگذارید