بلیت پاریس در تهران سوخت
تيم ملي واليبال در حالي از المپيک دور و دورتر شده که نقش اول اين ناکامي فدراسيون و تصميمات اشتباهش بود
ناامیدی موج میزند. نه بازیها دلچسب بوده و نه نتایج درشأن و نام تیم. امیدی به صعود به المپیک نیست که اگر باشد، فقط روی کاغذ است. برای نخستین بار است که تیم ملی والیبال ایران چنین شروع بدی در لیگ ملتها دارد. از سال2013 که ایران وارد این رقابتها شده، در بیشتر مواقع آغازها امیدوارکننده بوده و هیجانی. اما اینبار، درحالیکه همه منتظر معجزهای بودند تا حضور تیم ملی در بازیهای المپیک پاریس قطعی شود، هفته اول به بدترین شکل ممکن به پایان رسیده است؛ 4بازی، 4شکست و تنها کسب یک امتیاز. تیم ملی با این آمار در رده آخر جدول 16تیمی لیگ است و این توقعی نیست که افکارعمومی از تیم ملی والیبال دارد.
تصمیمات اشتباه
شکست تیم ملی نه از برزیل و هفته اول لیگ ملتهای 2024 که از بعد بازیهای المپیک توکیو و شاید قبل از این بازیها آغاز شد. در سال کرونا فدراسیون محمدرضا داورزنی، در تصمیمی غیرمنطقی عذر ایگور کولاکوویچ را خواست تا در هزینهها صرفهجویی کند. تیم ملی با آلکنوی روسی به بازیهای المپیک توکیو رفت و آنجا با شکست سنگین مقابل میزبان تحقیر شد. اما این پایان اشتباهات فدراسیون نبود. اصرار فدراسیون بر ایرانی بودن سرمربی تیم ملی، پای بهروز عطایی را به تیم ملی کشاند؛ مربیای که با عملکردش تیم ملی را روزبهروز از سهمیه بازیهای المپیک پاریس دور کرد. شکستهای فصل گذشته لیگ جهانی، از دست رفتن قهرمانی آسیا در ارومیه، شکستهای پیدرپی در مسابقات قهرمانی جهان و سختشدن مسیر رسیدن به المپیک، عطایی را هم از تیم ملی جدا کرد. تفکر فدراسیون و وعدههایی که میداد این بود که مربی بزرگ خارجی برای تیم ملی استخدام میشود. این شعار از روزهای پایانی ریاست داورزنی در فدراسیون آغاز شد و به روزهای آخر سرپرستی وحید مرادی قد داد. مرادی نه مربی بزرگ، بلکه پائزی را که کارنامه پرباری نداشت، به تیم ملی آورد و میلاد تقوی، رئیس بعدی فدراسیون هم این انتخاب را تأیید کرد.
تیم اولویت نبود
پائز برزیلی - فرانسوی البته که فرصت چندانی برای کار نداشت. اردوی کوتاهمدت در تهران و یکی دو بازی دوستانه در برزیل قبل از شروع هفته اول لیگ ملتها، تنها محل شناخت این مربی از شاگردان جدیدش بود. با این عقبه تیم ملی هفته اول لیگ ملتها را شروع کرد. در بازی اول 3 بر یک به صربستان باخت و در بازی دوم 3 بر صفر به ایتالیا. نتیجه 2بازی بعدی هم چیزی غیراز شکست نبود؛ تیم 3بر یک نتیجه را به کوبا واگذار کرد و در بازی آخر هم که در نخستین دقایق دیروز برگزار شد 3 بر 2 به آرژانتین باخت. نیازی به توضیح نیست، نتایج نشان میدهد که ایران بازی به بازی بهتر عمل کرده و نخستین چیزی که به ذهن میرسد این است که اگر سرمربی تیم زودتر انتخاب میشد، شاید شرایط بهتر پیش میرفت اما پائز فقط چند روز قبل لژیونرها به تیم ملی اضافه شد چون که تیم باشگاهیاش در لیگ اوکراین بازی داشت.
درست است باید به پائز فرصت داد و با 4بازی نمیتوان ارزیابی دقیقی از سرمربی داشت. مشکل مربی یا خود تیم نیست. بهنظر میرسد مشکل اصلی در برنامهریزی فدراسیون بوده. بعد از بازیهای توکیو فدراسیون برنامه خاصی برای رسیدن به این المپیک نداشت و در یک سال گذشته هم بیشتر از اینکه به فکر تیم ملی باشد، درگیر اتفاقات داخلی بود؛ از برگزاری انتخابات گرفته تا اختلافات داخلی.
هم فنی، هم روحی
هدف اصلی فدراسیون و تیم ملی گرفتن سهمیه بازیهای المپیک پاریس است و هنوز روزنه امیدی هست. اگر در هفتههای باقيمانده، تیمهایی که سهميهشان قطعی شده، با تیمهای دوم در لیگ حاضر شوند، ایران میتواند شانسش را برای صعود البته به شرط پیروزی، امتحان کند ولی مشکل این است که تیم نه از نظر فنی کیفیت خوبی دارد و نه از نظر روانی. بازیکنانی که در تیم حضور دارند، نه به اندازه بازیکنان سابق، کیفیت دارند و نه در حد و اندازه نام خودشان بازی میکنند. تیم پائز هم از نظر روحیه مثل تیم عطایی است. بیتفاوتی و آرامش بعضی از بازیکنان در کنار استرس و حساسیت بعضی از آنها همخوانی ندارد و شاید یکی از دلایل اصلی یکدست نبودن تیم در همین روحیات متفاوت است که نتایج را هم تحتتأثیر قرار میدهد. در این شرایط سرمربی است که باید بتواند به داد تیم برسد اما سرمربی هم توانایی خاصی از خودش نشان نداده است؛ نه خلاقیتی دارد و نه در امتیازات حساس میتواند گرهی از تیم باز کند. در این شرایط جای خالی بعضی از جوانانی هم که پائز نیامده از تیم ملی خط خوردند، احساس میشود؛ بازیکنانی مثل عرشیا بهنژاد و یوسف کاظمی که یکیشان میتوانست ضعف پاسهای تیم را بپوشاند و آن یکی وضعیت دفاع را بهتر کند. شیب عملکرد تیم ملی نزولی است، دادرسی هست؟