بدرود «بابا رئیسی»
نگاهی به خاطرات رئیسقوه ازسال 57 تا 1400
افتخارش شاگردی شهید بهشتی بود و ارادت و هممسلکی او با نخستین رئیس دستگاه قضای جمهوری اسلامی، منجر به هممسیری با استاد شد. سال 59، درست بعد از پیروزی انقلاب، بهعنوان دادیار در شهر کرج کار خود را آغاز کرد و این نقطه شروع «شهید جمهور» در یکی از مهمترین قوای سهگانه بود. شهید سیدابراهیم رئیسی، نامی درخشان و تأثیرگذار در دستگاه قضا که از دادیاری شهر کرج به ریاست دستگاه قضا در سال97 رسید.
با حضور در دستگاه عدلیه دلم آرام شد
شهید رئیسی در بخشی از خاطرات خود، برای قبول مسئولیت ریاست دستگاه قضا، اینطور گفت: با توجه به اینکه به آستان مقدس رضوی(ع) دل بسته بودم، دوست داشتم مأموریتم در آستان قدس ادامه پیدا کند، لکن وقتی با تصمیم و دستور حضرت آقا مواجه شدم، بر خود لازم دیدم که به امر ولایت عمل کنم؛ یعنی آنجایی که نه خواست خودم، بلکه تشخیص ولی امر بوده و تشخیص ایشان برای من حجت است.
حضرت آقا به من فرمودند: فلانی میدانم که شما به اینکه در آستان مقدس رضوی(ع) هستید علاقهمندی دارید و از آمدن به دستگاه قضایی کراهت دارید و تمایل ندارید، ولی بدانید که در این وظیفه و این کاری که به شما محول میشود، یقینا خداوند متعال خیر دنیا و آخرت را برای شما قرار خواهد داد. از آن لحظهای که ایشان این جمله را به من فرمودند، دلم آرام شد.
رسیدگی به گریههای یک مادر
بازدیدهای سرزده شهید رئیسی از مجتمعهای قضایی برای رسیدگی مستقیم به مشکلات حقوقی مردم در تاریخ دستگاه قضا تکرارشدنی نیست. شهید رئیسی در بخشی از خاطرات خود در آذر98 میگوید: «خانمی را در راهرو دیدم که خیلی گریه میکند. چشمش به من افتاد و بیشتر گریه کرد. گفت 4سال است که فرزندم را ندیدهام. همسرم از دیدن او ممانعت میکند.» 4سال یک مادر بچهاش را ندیده است. مگر امکان دارد بگذاریم این ظلم صورت بگیرد. از ما برمیآید رفع مشکل کنیم. مادر آزردهخاطر است. باید کاری کنیم تا دل مادر با دیدن فرزندش آرام بگیرد، چرا این کار را نکنیم؟
بابا رئیسی در زندانها
یکی از زندانیهای کرج اینگونه نقل میکند: « وقتی داخل زندان هستی در دید عموم متفاوتی. شهید، مادرم را تکریم و از او پذیرایی کرد و مهربانانه تحویل گرفت. داخل زندان به ایشان بابا رئیسی و پدر میگفتند. ندامتگاه ما نخستین بازدیدش بود. به من گفتند تو به ایشان خوشامدگویی کن. من گفتم مگر با این جرمم به من اجازه میدهند به ایشان نزدیک شوم. اما به من گفتند گروه سرود و تواشیحات را آماده کن. اگر اجازه داد هم درددل کن. شهید پدر بیکسوکارها بود. بخشنامههایی که میدادند باعث میشد قضات ملاقات با بیکسوکارها داشته باشند. من توبه کرده بودم و حافظ قرآن شدم. نامه نوشته بودم و میخواستم حرم آقا امام رضا(ع) بروم. ایشان دستور دادند.من فکر کردم نمیگذارند رئیس قوه قضاییه با زندانی درد دل کند. ساعت8 خبر شهادت اعلام شد و آن روز هم ساعت8 به دیدار ما آمدند. رئیسجمهور هشتم، ساعت 8صبح و خادم امام هشتم. همه چی رنگ امامرضایی داره.»
بازگشت پدر مونا به خانواده
بازدید سرزده شهید رئیسی، یک اتفاق مبارک در طول خدمت بود. در یکی از همین بازدیدها و طی سفر به هرمزگان پدری را به خانوادهاش باز گرداند. مونا، دختربچه بندرعباسی ماجرای زندانیشدن پدرش بهدلیل جریمه 150میلیون تومانی و ناتوانی از پرداخت آن را برای آیتالله رئیسی شرح داد و وی با سعهصدر حرفهای او را شنید. او از رئیس قوه قضاییه خواست تا پدر را به خانواده برگرداند. شهید دستور داد که با بررسی پرونده و استفاده از راهکارهای قانونی همچون تقسیط بدهی، شرایط حضور این پدر در کنار خانواده را فراهم کند.
احیای کارخانههای تولیدی
او وقتی رئیس دستگاه قضا شد، با نگاه ویژه احیای کارخانههای تولیدی را دنبال کرد؛« در قوهقضاییه باید در احیای کارخانههای غیرفعال اقدام کنیم.» حتی این موضوع شیرینترین خاطره شهید رئیسی از زمان تصدی بر دستگاه قضا بود. روزی که دفترش در خیابان آذربایجان را تحویل داد اینطور گفت: وقتی کارخانه تولیدی راه افتاد و کارگران مشغول بهکار شدند و تبسم بر لبانشان نشست، بهترین لحظات عمرم بود. حتی تلخترین خاطره در دوره ریاستش بر دستگاه قضا هم تعطیلی یک مجموعه سر پا و معطلماندن ظرفیت کشور بود.
تبدیل ملک اداره زندانها به مرکز فرهنگی
روزهای حضورش در قوهقضاییه، همانند روزهای حضور در قوه مجریه بدون سفرهای استانی نبود. در همان روزها هم با سفر به شهرهای مختلف از نزدیک میخواست در جریان امور قرار گیرد و مسائل را رفع و رجوع کند. مثل همان سفری که به سمنان داشت و منجر به آزادسازی کاروانسرای تاریخی شاهعباسی شد. وقتی متوجه شد که این کاروانسرا سالهاست در تملک اداره کل زندانهای این استان قرار دارد، دستور داد تا آزادسازی و تبدیل به مرکز فرهنگی و گردشگری برای استفاده عموم مردم شود.
معتمد امام
در همان روزهای اوایل انقلاب و حضور در دستگاه قضا هم، آنقدر مورد اعتماد امام خمینی(ره) واقع شده بود که 3مأموریت مهم قضایی به او واگذار شد. این احکام برای شهید رئیسی در زمانی صادر میشد که کارهای مردم گره خورده، پروندههای راکد سیر صعودی یافته و انتظار مردم برای برخورد قاطع افزایش یافته بود.