مشترک موردنظر «برای نخستین بار» در دسترس نیست
کتایون حمیدی، خبرنگار:
همیشه با چند بوق جواب تلفن را میداد یا پیامک میزد که تماس میگیرم با شما! اما از دیروز دیگر نه بوقی زده شده و نه پیامکی آمده؛ فقط یک صدا شنیده میشود: «مشترک موردنظر در دسترس نیست». هر وقت تماس میگرفتم، میگفت: «بفرمایید دخترم، شمارهات سیو هستها!» و هر وقت مرا میدید، میگفت: «خطبههایم را واو به واو مینویسی؛ نوشتههایت را دوست دارم!» دیروز جلوی بیتش رفتیم و برای نخستینبار به ما اجازه ورود ندادند؛ گفتند صاحب خانه نیست دیگر! حالا نیست و آذربایجان در نبودش خون گریه میکند. هر جمعه در خطبههایش میگفت که آرزوی شهادت دارد و حالا به آرزویش رسیده است.