جنون خشونت در ساختار پلیس آمریکا
امیرعلی ابوالفتح؛ کارشناس و پژوهشگر مسائل آمریکا
در آمریکا نهاد پلیس که وظیفهاش تأمین امنیت و اجرای قانون است، مانند بسیاری از موضوعات دیگر در ساختار فدرال قرار دارد؛ بهعبارتی در آمریکا یک پلیس فدرال وجود دارد که به اختصار آن را افبیآی میگویند و در سراسر کشور نيز حضور دارد و به اقتضای مأموریتهایش وارد عمل میشود و یک پلیس هم هست كه در ایالتها حضور دارد.
این پلیسهای ایالتی از جنبههای مختلف با یکدیگر متفاوتند؛ به این مفهوم که پلیسهاي کالیفرنیا، تگزاس و نیویورک بهدلیل ساختار فدرالی از یکدیگر متفاوت هستند؛ براي نمونه در برخی مناطق پلیس زیرنظر مقامات ایالتی است و در مناطقی دیگر تحت نظارت مقامات و متصدیان شهری. همچنین بعضی از کلانتریها در آمریکا زیرنظر بخشهای خصوصی اداره میشوند؛ به این شکل که شهروندان یک محله و منطقه پول و مالیات را تأمین میکنند تا پلیسها از آنها حقوق دریافت کنند.
چنین وضعیتی موجب شده یک ساختار مرکزی و متمرکز اداری در قبال پلیس آمریکا وجود نداشته باشد تا تمام این نیروها ذیل آن باشند و بر محور آن بچرخند و از آن دستور بگیرند. از نقاط ضعف جدی این رویکرد اداری این است که بستری فراهم میشود تا گاهی پلیس در مواجهه با جرائم، اعتراضات و مسائلی از این دست برخلاف آییننامه و مقررات خود عمل کند و رفتار متفاوتی از خود به نمایش بگذارد. همین امر موجبشده نظارت بر پلیس چندان به شکل دقیق و شایسته صورت نگیرد و اگر تخلف و نقض قانونیاي هم از سوی پلیس صورت گرفت، لزوما بهمعنای آن نیست که بر مبنای عدالت با آن پلیس متخلف برخورد میشود؛ بالاخص اگر در مواجهه با مسائل نژادی هم باشد.
بهطور مثال در ماجرای قتل جورج فلوید در سال2020 آنچه خشم و عصبانیت مردم را برانگیخت، کشتهشدن یک متهم سیاهپوست توسط یک پلیس سفیدپوست نبود؛ چراکه این امری مسبوق به سابقه در آمریکاست. آنچه خشم مردم و جامعه آمریکایی را برانگيخت این بود که هیأت منصفه دادگاه آن پلیس قاتل، در حکم اولیه تعلیق او را خواستار شد ولي آن فرد از فرداي آن روز به محل کارش بازگشت.