• شنبه 29 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 10 ذی القعده 1445
  • 2024 May 18
دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
کد مطلب : 224352
+
-

خوش‌خبر

درس عاشقی
معلم که می‌شوید، دیگر عشق به تدریس و دانش‌آموزان شما را رها نمی‌کند؛ شاید برای همین معلمی را شغل انبیاء معرفی کرده‌اند؛ روایت امروز ما درباره معلم پایه ششم ابتدایی دبستان دخترانه شهید نجفیان شهرستان نجف‌آباد، زهرا کافی موسوی است که با وجود ابتلا به بیماری سرطان، در تمام مدت با شور و شوقی وصف‌ناشدنی در کلاس درس حضور پیدا کرده و به دانش‌آموزانش درس عشق و محبت داده است. او روزهای شیمی‌درمانی‌اش را روزهای چهارشنبه انتخاب می‌کرده تا روز شنبه سرحال در کلاس درس حاضر شود؛ برای همین با گپ‌زدن‌های خودمانی با دانش‌آموزان و خوش و بش کردن‌های گاه و بیگاه، نمی‌گذاشت آنها بفهمند آموزگارشان بیمار است. او که 29سال سابقه تدریس در آموزش و پرورش را دارد و اکنون بعد از پیگیری درمان، سلامتی‌اش را به‌دست آورده است، می‌گوید: «دوست نداشتم این مسیر را با بیماری به پایان برسانم.» بعد هم عشق به بچه‌ها و کارکردن به آدم روحیه می‌دهد. ما نیز برای این معلم سختکوش و مقاوم بهترین‌ها را آرزو داریم.

شروع دوباره
«حسین. پ» مصداقی از موفقیت یک تصمیم قضایی است که از چند سال قبل در ایران اجرا می‌شود. تصمیمی به نام زندانی رأی باز که به بعضی از زندانیان اجازه می‌دهد تا با رعایت برخی محدودیت‌ها بیرون از زندان، زندگی‌شان را سر و سامان دهند. او با رأی باز از زندان آزاد شد و با هر سختی که بود کارخانه بزرگ ظروف تفلون راه انداخت. اما جالب آنجاست که این مددجو به‌دلیل ورشکستگی و بدهی مالی به زندان افتاده بود و تصمیم گرفت دوباره شروع کند. کار و بار کارخانه این زندانی با رأی باز حسابی گرفته و علاوه بر پرداخت تدریجی بدهی‌ها و جلب رضایت شاکیان، مددجویان با رأی باز را هم در کارخانه‌اش استخدام کرده است و خلاصه این کارخانه روی دست زندانیان با رأی باز می‌چرخد. نکته مهم ماجرا اینجاست که بنیاد تعاون زندانیان استان تهران در راه‌اندازی کارخانه، حسابی به حسین آقا کمک کرده است. بد نیست بدانید که احکام رأی باز موجب می‌شود زندانی در ایام حبس، ضمن فراگیری یک حرفه، با اشتغال در کارگاه‌های طرف قرارداد، معاش خانواده را تأمین کند و برای جلب رضایت شاکیان هم فرصت داشته باشد.

کارگاهی با کارکنان خاص
این خبر از یک کارگاه خاص است؛ کارگاهی که یک بانوی دهه شصتی آن را به راه انداخته است؛ بانوی کارمندی که سال ۹۳ کار اداری را رها کرد و یک مرکز صنایع چرم تحت نظر بهزیستی را افتتاح کرد؛ مرکزی که امیدی شد برای ۵۰ فرد با معلولیت ذهنی. کارکنان این کارخانه را معلولان ذهنی خفیف، متوسط و شدید تشکیل می‌دهند که بعد از توان یابی و دوره آموزشی ۶ ماهه جذب کارگاه می‌شوند و معمولا هر کسی که در این کارگاه جذب شده است دیگر سابقه بستری در بیمارستان را ندارد و حتی درجه معلولیت آنها از شدید به متوسط و از متوسط به خفیف و از خفیف به بهبودی نسبی تغییر می‌کند. این کارگاه در حال حاضر
۳ هزار مشتری ثابت از اقصی نقاط کشور و خارج از مرز دارد و بیشترین مشتریانشان نیز از تهران، اربیل و باکو است. در این کارگاه، بیش از ۲۰۰ نوع محصول اعم از کیف پول های  دستی، سررسید، سایه‌بان خودرو و... با رقمی بیش از 2 هزار نمونه در روز به‌دست همین افراد تولید می‌شود که روزی خانواده‌هایشان آنها را سربار می‌دانستند و باورشان نمی‌شد که بتوانند خرج زندگی را بدهند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید