کلاهبرداری قاتل برای پرداخت دیه میلیاردی
قاتل محکوم به قصاص 13سال پس از جنایت به شرط پرداخت دیه میلیاردی بخشیده شد، اما برای تهیه این مبلغ، تصمیم به کلاهبرداری گرفت.
به گزارش همشهری، حدود 2ماه قبل مردی جوان به اداره پلیس رفت و گفت به دام یک کلاهبردار تلفنی افتاده است. وی توضیح داد: چند روز قبل یک پیامک واریز پول به گوشیام ارسال شد. مبلغش حدود 4میلیون تومان بود. کمی بعد موبایلم زنگ خورد و مردی ناشناس مدعی شد که
به اشتباه پولی بهحساب من واریز کرده است. او میگفت شماره موبایل مرا از بانک گرفته و مودبانه از من خواهش کرد تا پول را به او برگردانم. من هم از همهجا بیخبر شماره کارت مرد ناشناس را گرفتم و این مبلغ را برایش واریز کردم.
وی ادامه داد: ساعتی بعد اما متوجه شدم کلاه گشادی سرم رفته است. کمی که دقت کردم متوجه شدم اصلا پولی به حسابم واریز نشده بود و پیامک واریز ساختگی و جعلی بوده است. آنجا بود که متوجه شدم فریب مرد کلاهبردار را خوردهام.
کلاهبرداریهای سریالی
با این شکایت، کارآگاهان پلیس پایتخت وارد عمل شدند تا متهم کلاهبردار را شناسایی کنند. در شرایطی که تحقیقات و اقدامات اطلاعاتی ادامه داشت چند شکایت مشابه دیگر هم پیش روی تیم تحقیق قرار گرفت که نشان میداد متهم بهصورت سریالی دست به کلاهبرداری میزند. تیم تحقیق در گام نخست به بررسی هویت مالک تلفنی که با آن پیامک ارسال شده بود، پرداخت. شماره متعلق به مردی معتاد بود که سیم کارت و کارت بانکیاش را به مبلغ 700هزار تومان به فردی ناشناس فروخته بود.
تماس از زندان
کارآگاهان در شاخه بعدی اقدام به ردیابی تماسهای مرد کلاهبردار کردند و با انجام اقدامات اطلاعاتی دریافتند که تمامی تماسها از داخل زندان صورت میگیرد. خیلی زود با انجام تحقیقات بیشتر مشخص شد که تماسها از سوی محکومانی صورت گرفته که به اتهام قتل پشت میلههای زندان هستند. در ادامه معلوم شد که پشت پرده این کلاهبرداریها زندانیانی هستند که همگی محکوم به قصاص شدهاند. آنها با همدستی افرادی در بیرون از زندان، دست به کلاهبرداری از شهروندان میزدند و پولهای بهدستآمده را بین هم تقسیم میکردند. با شناسایی اعضای این گروه، تمامی همدستان آنها در خارج از زندان شناسایی و دستگیر شدند. متهمان در بازجوییها به جرم خود اقرار کردند و تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد.
گفت و گو
کلاهبرداری برای آزادی
محسن یکی از اعضای همین باند است که چند روز قبل، 43سالگیاش را در زندان جشن گرفت. 30ساله بود که وارد زندان شد و 13سال را با کابوس قصاص سر کرد و یکبار هم پای چوبه دار رفت، اما در نهایت خانواده مقتول به شرط دریافت مبلغ میلیاردی از قصاص گذشتند. این مرد اما پس از رهایی از قصاص، برای آزادی از زندان نقشه کلاهبرداری کشید. گفتوگو با او را بخوانید.
با پول کلاهبرداری میخواستی مبلغ درخواستی اولیای دم را پرداخت کنی؟
میخواستم جانم را نجات بدهم. از زندگی در زندان خسته شده بودم. نمیدانید هر یک روز زندان چطور میگذرد؛ انگار یک قرن است که زندانم. دلم برای آزادی و قدم زدن در خیابانهای تهران تنگ شده است. دلم برای رفتن به خانه مادرم، خواهرم و بستگانم تنگ شده است؛ برای سفر رفتن، برای رانندگی در جادهها، برای خوابیدن روی تخت اتاق خودم با خیال راحت، برای کار و درآمد کسب کردن و خیلی چیزهای کوچک و بزرگ دیگر که سالهاست برای من شده حسرت.
چرا کلاهبرداری را انتخاب کردی؟
راه دیگری نداشتم. داخل زندانم و دست و پایم بسته است. از سوی دیگر من در یک خانواده ضعیف و بیپول بزرگ شدهام. خودم هم در صافکاری کار میکردم و مستأجر بودم. اولیای دم دیه میلیاردی میخواهند. رقمش خیلی بالاست و من نمیتوانم این مبلغ را تهیه کنم. موضوع مرگ و زندگی بود. اگر این دیه را تهیه نکنم، اعدامم میکنند.
همدست هم داشتی؟
چند نفر از زندانیان که آنها هم سرنوشتشان شبیه به من است، همدستم شدند. آنها هم میخواستند با تهیه پول دیه از زندان خلاص شوند. همه ما خسته شدهایم از این وضعیت. یک شب که دور هم در بند نشسته بودیم، این نقشه را کشیدیم و اجرایش کردیم.
از جزئیات نقشهتان و نحوه کلاهبرداریتان بگو.
ابتدا از چند نفر از دوستانمان خواستیم برایمان از معتادان و افراد کارتنخواب سیمکارت و کارت عابربانک بخرند؛ معمولا قیمتش متغیر بود، از 300هزارتومان تا یکمیلیون تومان. گاهی هم سیمکارتهایی با شمارههای عجیب و تبلیغاتی به اسم معتادان میخریدیم و با آن پیامک واریز به شمارههای مختلف میفرستادیم. مضمون پیامکها به این شرح بود: اسم بانک، مبلغ، تاریخ، ساعت و یک شماره حساب ساختگی. شمارهای هم که با آن این پیام ارسال میشد، حاوی صفرهای زیادی بود و به همین دلیل شاکی تصور میکرد که شماره بانک است. حدود یک ساعت بعد هم تماس میگرفتم و مدعی میشدم که اشتباه پول واریز شده و طوری صحبت میکردم که طرف اصلا شک نمیکرد و همان لحظه شماره کارت میگرفت و پول را برمیگرداند.
ممکن بود با کسی تماس بگیرید و پول واریز نکند؟
بارها پیش آمده بود. همیشه تیر به هدف نمیخورد که، گاهی هم به سنگ میخورد! اما خب، ما ناامید نمیشدیم و سراغ طعمههای بعدی میرفتیم. شاید باورش برایتان عجیب باشد، اما اغلب طعمههای ما از افراد تحصیلکرده جامعه هستند.
چند مورد کلاهبرداری با این شیوه و شگرد انجام دادهاید؟
تعداد دقیقش را که نمیدانم، اما رقمش بالای 3،2 میلیارد تومان شده بود. پولها را جمع میکردیم برای دیه.
برگردیم سراغ پرونده قتل. چه شد که مرتکب جنایت شدی؟
به خاطر یک مسئله پیش پا افتاده و جزئی نهتنها زندگی و سرنوشت خودم را نابود کردم، بلکه باعث داغدار شدن خانواده مقتول هم شدهام. آن روز فقط بهخاطر چشم در چشم شدن با مقتول درگیر شدم و من احمق جانش را گرفتم.
چه اتفاقی افتاد؟
آن شب با دوستانم بودیم که مقتول به همراه دوستانش از کنار ما رد شدند. مقتول بدجور مرا نگاه میکرد که به او تذکر دادم و گفتم چرا
چپ چپ نگاهم میکنی و زل زدی به چشمهایم؟ همین جمله ساده و کوچک شروع یک درگیری بزرگ میان ما شد. وقتی هم دعوا بالا گرفت، با چاقو ضربهای به مقتول زدم و بعد فرار کردم.
چه شد که اولیای دم حاضر به بخشش شدند؟
هنوز بهصورت قطعی نگفتهاند که میبخشند، اما یکبار پای چوبه دار رفتم و درحالیکه طناب دار برگردنم بود، التماسشان کردم که مرا ببخشند. دیگران هم واسطه شدند و آنها در نهایت دلشان به رحم آمد و به من مهلت دادند. آنها حکم را اجرا نکردند و من به زندان برگشتم. پس از آن تلاشها برای جلب رضایت شروع شد و آنها به خانوادهام گفتند که باید دیه میلیاردی تهیه کنم تا پای رضایتنامه را امضا کنند. خانوادهام بخشی از پول را تهیه کردهاند، اما خب، مبلغی که اولیای دم درخواست کردهاند، خیلی سنگینتر از این حرفاست و همین موجب شد که من نقشه کلاهبرداری بکشم. البته پروندهام را سنگینتر کردم و احتمالا سالهای بیشتری باید پشت میلههای زندان بمانم؛ البته اگر عمر کفاف بدهد و زنده بمانم.