• یکشنبه 4 آذر 1403
  • الأحَد 22 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 24
یکشنبه 2 اردیبهشت 1403
کد مطلب : 222986
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/98ogJ
+
-

عامل قتل جوان گمشده مدعی است که مقتول زنده است

انکار های باورنکردنی یک قاتل

گزارش
انکار های باورنکردنی یک قاتل

الهه فراهانی- روزنامه‌نگار

اسرار ناپدیدشدن پسر جوان با کشف جسد او در یک بشکه و بازداشت جوانی آشنا به اتهام قتل عمد، رازگشایی شد. هرچند همه شواهد از وقوع جنایت توسط متهم حکایت می‌کند اما او به طرز عجیبی مدعی است که قاتل نیست.
به گزارش همشهری، بیست و هشتم اسفند پارسال مردی به اداره چهارم پلیس آگاهی تهران رفت و از ناپدید شدن پسر 24ساله‌اش خبر داد. او گفت: پسرم فرهاد در آپارتمانش در غرب تهران به تنهایی زندگی می‌کرد اما حالا 4روزی می‌شود که به طرز عجیبی ناپدید شده و هیچ‌کس از او خبر ندارد.

شروع تحقیقات
تحقیقات مأموران اداره چهارم پلیس آگاهی تهران زیرنظر قاضی غلامحسین صادق‌زاده، بازپرس شعبه هفتم دادسرا، آغاز شد و کارآگاهان در بررسی‌های اولیه دریافتند که یک روز پس از ناپدید‌شدن فرهاد، مبلغ 4میلیون تومان از حساب وی برداشت شده است.
بررسی تراکنش انجام شده نشان می‌داد که پول از یک مغازه تجهیزات پزشکی و لوازم آزمایشگاهی برداشت شده است. در ادامه مشخص شد که با این پول یک بشکه 220لیتر اسید و دستکش خریداری شده است. بازبینی تصاویر دوربین مداربسته مغازه نیز حاکی از آن بود که این وسایل را دختری جوان خریداری کرده و بعد سوار بر خودروی ‌ام‌وی‌ام شاسی‌بلند خود شده و آنجا را ترک کرده است. به جز دختر جوان، پسری هم سرنشین خودروی شاسی‌بلند بود که تصاویر هر دو در دوربین مداربسته ضبط شده بود.

سرنخ مهم
اطلاعات به‌دست آمده نشان می‌داد که فرهاد(جوان گمشده) احتمالا گرفتار سرنوشتی هولناک شده است. مأموران در ادامه دختر جوانی را که با کارت بانکی فرهاد اقدام به خرید کرده بود، شناسایی و بازداشت کردند. او که از دستگیری‌اش شوکه شده بود، گفت: فرهاد از دوستان نامزدم به نام شاهین بود. شاهین می‌گفت یک سال قبل از طریق معامله یک موتورسیکلت با فرهاد آشنا شد و دوستی آنها ادامه داشت و می‌خواستند باهم یک کافه راه‌اندازی کنند.
او ادامه داد: چند روز قبل، حدود ساعت 4صبح بود که شاهین با من تماس گرفت. پریشان و مضطرب بود. گفت بدبخت شده‌ام. وقتی پرسیدم چه شده؟ گفت که یک نفر را کشته است. هرچه از او پرسیدم چی شده و چه‌کسی را کشته، گفت که حضوری همه‌‌چیز را توضیح می‌دهد. او کمی بعد به‌دنبال من آمد اما این بار مدعی شد که دروغ گفته است. او می‌گفت که دروغش یک چالش اینستاگرامی بوده و فقط می‌خواسته مرا امتحان کند.

لکه‌های خون مقتول
دختر جوان در رابطه با خرید بشکه و اسید نیز گفت: آن روز شاهین گفت برای یکی از مشتری‌هایش وسایل می‌خواهد و وقتی به مغازه مورد نظر رفتیم، یک کارت بانکی به من داد و خواست که خرید را من انجام بدهم. بعد هم وسایل را به خانه‌ای درغرب تهران بردیم که مدعی بود خانه مشتری‌اش است. اما زمانی که به آنجا رسیدیم، من مقابل خانه منتظر ماندم و شاهین وسایل را به تنهایی به آپارتمان مورد نظرش برد. بعد از گذشت 15دقیقه، شاهین ناراحت و نگران آمد. عرق کرده بود و حال خوبی نداشت. وقتی از او پرسیدم چرا اینقدر پریشانی،
گفت ساختمان آسانسور نداشته و خسته است. دختر جوان مدعی بود که از سرنوشت فرهاد(پسر گمشده) هیچ خبری ندارد اما نشانی‌ای که او از آپارتمان مورد نظر در غرب تهران داد، نشانی خانه فرهاد بود. مأموران در ادامه راهی آنجا شدند و با بازرسی داخل خانه، آثار خون کشف شد و آزمایش‌های تخصصی نشان ‌داد که آثار خون، متعلق به فرهاد(پسر گمشده) است.
سرنخ‌های به‌دست آمده، نشان می‌داد که فرهاد به قتل رسیده و شاهین در این ماجرا نقش دارد. این فرضیه وقتی جدی‌تر شد که کارآگاهان پلیس متوجه شدند شاهین چند روز قبل برای یکی از دوستانش به نام بهنام پیامک فرستاده و در آن نوشته: «بیل را خریدی؟»
از آنجا که احتمال می‌رفت شاهین و بهنام قصد دفن جسد را داشته‌اند، هر دوی آنها بازداشت شدند اما شاهین منکر قتل شد و گفت که فرهاد(پسر گمشده) زنده است. او مدعی شد که فرهاد فردی را به قتل رسانده و از کشور گریخته و به ترکیه رفته است. ادعای شاهین در حالی مطرح می‌شد که همدستش بهنام در بازجویی‌ها گفت: اواخر اسفند پارسال شاهین با من تماس گرفت و گفت یک نفر را کشته است. او از من خواست کمک کنم تا جسد را از خانه خارج کنم. همراه او به آپارتمانی در غرب تهران رفتم. جسد داخل بشکه بود و با اسید سوزانده شده بود. قرار بر این بود که من جسد را به خارج تهران ببرم و دفن کنم. طبق خواسته شاهین عمل کردم و به سمت لواسانات رفتم اما زمانی که خواستم جسد سوخته را دفن کنم، ترسیدم. با خودم گفتم اگر کسی مرا ببیند، لو می‌روم و به همین دلیل بشکه را در همانجا رها کردم.

کشف جسد
هرچه تحقیقات پلیس جلو می‌رفت، ابعاد تازه‌ای از این پرونده جنایی فاش می‌شد. کارآگاهان در جریان بررسی‌ها متوجه شدند در نخستین روز فروردین امسال بشکه‌ای در زمین‌های کشاورزی لواسان کشف شده بود که جسد سوخته فردی داخل آن بود. بررسی‌های اولیه نشان می‌داد که جسد متعلق به پسری با سنی حدودا 20 تا 30ساله است اما با توجه به اینکه قابل شناسایی نبود، به پزشکی قانونی منتقل شده بود تا با آزمایش دی‌ان‌ای هویتش فاش شود. با این اطلاعات دیگر شکی باقی نماند که جسد کشف شده در روز اول فروردین متعلق به فرهاد(پسر گمشده) است و قاتل نیز کسی جز شاهین نیست. در این شرایط او به همراه دوستش بهنام دستگیر شده و تحقیقات از آنها ادامه دارد.

گفت‌وگو
مقتول زنده است!

تکه‌های پازل که کنار هم قرار می‌گیرد، انگشت اتهام به سمت شاهین نشانه می‌رود اما او به عجیب‌ترین شکل ممکن قتل را انکار می‌کند. اظهارات عجیب او را در ادامه می‌خوانید.

انگیزه‌ات از قتل چه بود؟
من کسی را نکشته‌ام!
اما همه شواهد نشان می‌دهد که قاتل هستی؟
بدشانسی آورده‌ام که همه شواهد علیه من است.
آن روز تو همراه نامزدت رفتی بشکه، اسید و... خریدی، آن هم با کارت عابربانک فرهاد. این را که قبول داری؟
فرهاد(جوان گمشده) رفیقم بود و من هر کاری به‌خاطر رفیقم انجام می‌دهم. به من گفت برو این وسایل را با کارت من بخر و من هم رفتم خریدم. بعد هم بردم به دستش رساندم.
چرا از تو خواست این وسایل را بخری؟
چون یک نفر را کشته بود و می‌خواست از شر جسدش رها شود.
اما همه شواهد نشان می‌دهد که خودش مقتول است. خونی که در خانه‌اش پیدا شده متعلق به‌خودش است نه فرد دیگری.
واقعا؟! چطور ممکن است؟ من فکر می‌کردم فرهاد تا الان به ترکیه رسیده است. آخرین بار که دیدمش گفت یک نفر را کشته و می‌خواهد به ترکیه فرارکند. حالا شما می‌گویید خودش کشته شده است؟ چه دنیای عجیبی داریم ما. طرف قاتل بوده بعد شده مقتول. شاید از طرف همان فردی که فرهاد جانش را گرفته، به سراغش رفته‌اند و او را به قتل رسانده‌اند.
به تو گفته بود یک نفر را کشته است؟
بله. اواخر پارسال به من زنگ زد و خیلی پریشان بود. او گفت یک نفر را کشته است و از من کمک خواست. بعد گفت به برادرم بگو که من از ایران فرار می‌کنم و به ترکیه می‌روم. من هم برای برادرش پیامک فرستادم و گفتم که فرهاد به ترکیه رفته.
چرا از تو خواست بشکه بخری؟
نمی دانم. شاید می‌خواست جسد فردی را که کشته بود داخلش مخفی کند.
اما تو نزد دختر موردعلاقه‌ات هم اعتراف کرده‌ای که یک نفر را کشته‌ای؟
نه. آن روز قصد شوخی با نیوشا را داشتم. یک جور چالش اینستاگرامی بود. می‌گفت به دخترموردعلاقه‌تان زنگ بزنید و بگویید یک نفر را کشته‌اید، آن هم در زمانی که او در خواب است. بعد ببینید آیا دوستتان دارد که پای شما بایستد؟ اگر ارتباطش را قطع کند پس نباید به خواستگاری‌اش بروید اما اگر خواست ادامه بدهد پس حتما او را به‌عنوان شریک زندگیتان انتخاب کنید!
اما دوستت بهنام هم اعتراف کرده که تو فرهاد را به قتل رسانده‌ای و بعد از او خواسته‌ای در جابه‌جایی جسد کمکت کند. حتی روز حادثه خودت او را به خانه مقتول برده‌ای و جسد را نشانش داده‌ای.
اشتباه شده است! من بی‌گناهم!


 

این خبر را به اشتراک بگذارید