قصه شیرین کیکونوشابه بعدازظهر
شغل: نونخشکی/نمکی
ویژگی: معاوضه نان خشک با نمک
روزگاری کوچهپسکوچههای تهران پر بود از صدای مردانی که هرکدام شغل و پیشه خود را فریاد میزدند و برای کسب روزی حلال، مشتری جذب میکردند. نونخشکیها که به نمکی هم معروف بودند درمیان خاطرات بچههای تهران قدیم جایگاهی ویژه داشتند با تصویر چرخدستیهای بزرگ و کوچک و گاه گاریهایی که از هر طرفش وسیلهای آویزان بود.
حسن حصارکی، از اهالی قدیمی محله حصارک، میگوید: «یادم میآید بیشتر بچههای محله از نمکیها میترسیدند. چون این جمله که «اگر فلان کار را کنی یا نکنی، میدمت نمکی ببره» ورد زبان بیشتر مادرها بود. نمکیها هم که بیشتر سر و وضعی ژولیده داشتند بیشتر برای ما ترسناک بودند. البته بزرگتر که شدیم فهمیدیم اینها همهاش ترفند بوده است و با جمعکردن نان خشک بیشتر، میتوانیم از نمکیها پول هم بگیریم و برای خو دمان کیک و نوشابه بخریم.»
شغل نمکی اگرچه شغلی رسمی نبود و مهارت خاصی لازم نداشت، اما جایگاه خودش را میان تهرانیها بازکرده بود. فتاح رمضانعلی، پژوهشگر حوزه کسبوکار در اینباره میگوید: «کیفیت پایین نان در روزگار قدیم باعث شده بود نان زودتر خراب شود. برای همین خردهنان و نانبیات در خانهها زیاد بود. نونخشکیها در محلهها میگشتند و بهازای دریافت نان خشک، نمک تحویل میدادند. البته در چرخدستیشان علاوه بر نمک، انواع مختلف سبد و لگن پلاستیکی هم بود که مردم بهدلخواه میتوانستند بهجای نان خشکی که تحویل میدادند آنها را انتخاب کنند. اگر وزن نان خشکها بیشتر بود خریدار نان خشک، پول هم پرداخت میکرد. نونخشکی یا همان خریدار دورهگرد نان، این نانها را در جایی دپو میکرد و بعد آنها را به دامداریها میفروخت. البته نان نباید کپکزده یا خراب میبود.»
بهگفته رمضانعلی، شغل نونخشکی
(یا بهاصطلاح عموم مردم: نمکی) با بالا رفتن کیفیت نان و کمشدن دورریز آن کمکم از رونق افتاد. از طرفی صدا و فریاد دورهگردها در خیابان چندان برای شهرنشینان امروزی خوشایند نبود. برای همین این شغل از بین رفت. البته بهجای آن زبالهگردها پدیدار شدند که در میان زبالهها سرک میکشند تا زباله خشک و پلاستیک پیدا کنند و بفروشند و یادمان نرود که متأسفانه بسیاری از مردم اضافه نان را هم در سطل زباله میاندازند؛ رفتاری که درگذشته بسیار ناپسند بود. گویا مردمان قدیم حرمت نان را بیشتر نگاه میداشتند.