ساکنان محله فرهنگ برای مرمت یک طاقی 100 ساله، آستین بالا زدند
بازگشت هویت به کوچه سوم
مژگان مهرابی| خبرنگار:
منطقه 11
این که ادعا میکنند گفته میشود منطقه 11 قلب تاریخی و فرهنگی تهران است بیراه نیست. در جای جای خیابانها و کوچهپسکوچههایش بناهایی دیده میشود که دوران گذشته را روایت میکنند؛ از خشت خشت دیوارهای آجری و سنگفرش خیابانها گرفته تا درختان قطور سر به فلک کشیده و سردر کهنه خانهها. معماری بعضی از بناهایش چشمنواز است، آنقدر که دست هر رهگذر اهل دلی را میگیرد و به گذشتههای دور میبرد. نگاه آدمها به این بناها فرق میکند، برخی بود و نبود این بناهای قدیمی برایشان فرقی نمیکند. اگر هم پای سرمایهگذاری به میان بیاید عطای عمارت قدیمیشان را به لقایش میبخشند بدون آنکه بدانند چه گنجینهای را از دست میدهند، بعضی هم نه. مثل اهالی کوچه سوم خیابان فرهنگ که نسبت به سردر و طاقی قدیمی کوچهشان تعصب دارند و نه تنها خرابش نکردهاند بلکه دست به دست هم داده و برای بازسازیاش دست به کار شدهاند. البته برای انجام چنین اقدام زیبایی دفتر خدمات نوسازی ناحیه2 نقش مؤثری داشته و کارها را ساماندهی کرده است. همراه با «شبنم هاشمی» مدیر دفتر خدمات نوسازی ناحیه 2 سری به کوچه سوم میزنیم و پای صحبت اهالی مینشینیم.
خیابان فرهنگ، درست 10 قدم بعد از خیابان وحدت اسلامی، تابلو کوچه سوم دیده میشود. کوچهای نه چندان باریک که در ظاهر مثل دیگر کوچههای محله است، اما حال و هوایش فرق میکند. در این کوچه به خوبی میتوان روح زندگی را احساس کرد. این را از دوستی و محبت بین آدمها میتوان حدس زد. ورودی کوچه در آهنی قهوهای رنگی جا خوش کرده که به نظر میرسد مرزی بین کوچه و خیابان ایجاد کرده باشد. در باز و 2 لنگه آن به کمک آسفالت به زمین ثابت شده است. اینطور که اهالی میگویند تا چند سال پیش در هنگام صبح باز و به وقت غروب بسته میشد. بالای در طاق زیبایی است با معماری منحصربهفرد که نشان میدهد دستکم مربوط به 100 سال پیش باشد. بالای طاقی کاشیهای فیروزهای منقش به آیه قرآنی نصب شده است. به گفته «شبنم هاشمی» مدیر دفتر خدمات نوسازی ناحیه2 منطقه 11 کتیبههای دیگری هم وجود داشته که با گذشت زمان از بین رفته است. دو طرف طاقی 2 ستون قرار دارد که به تازگی آجرهای فرسودهاش مرمت شده است، اما داخل فضای طاق، زیبایی چشمگیری دارد و در سقف آجرهای قزاقی بهصورت ضربدری جانمایی شده است. 4 طاقچه هم در طرفین وجود دارد که طاقچههای خانه مادربزرگ را برایمان تداعی میکند.
مساعدت مالی شهروند هنردوست
هاشمی از وضعیت پیشین این طاقی میگوید که بسیار فرسوده شده و به همت اهالی و یکی از شهروندان هنردوست بازسازی شده است. او توضیح میدهد: «آجرهای ستون طاقی ریخته و دندانه مانند شده بود. طاقچههایش هم همینطور. سقف سیاه و به سبب باد و باران وضعیت بدی پیدا کرده بود. فضای دنج پشت درها به پاتوق کارتنخوابها تبدیل شده بود. به رغم همه مشکلات با اینکه بعضی از نهادهای دولتی بارها خواستار تخریب این طاقی شده بود، اما اهالی مخالفت کرده و اجازه خراب کردنش را نداده بودند. این شد که دردسرهای پیش آمده را با ما در میان گذاشتند. ما هم دست به کارشدیم تا با کمک یک سرمایهگذار برای مرمت این بنای تاریخی اقدام کنیم.» به دعوت دفتر نوسازی ناحیه 2 «قاسم غلامرضایی» یکی از شهروندان علاقهمند به آثار تاریخی قول مساعدت داده و هزینه مرمت طاقی را هم متقبل میشود. هاشمی ادامه میدهد: «بعد از تأمین مالی بودجه با صحبت با کارشناسان خبره معماری برای بهسازی طاقی از آنها دعوت کردیم. بازسازی این بناها کار راحتی نیست. معمار باید با دقت آجرها را بچیند، چراکه کوچکترین بیدقتی باعث فروریختن طاقی میشود.»
داستان یک کوچه خاطرهانگیز
«حامد لطیفی» از ساکنان محله است که میگوید: «این طاقی هویت محله است. قدیمیها با آن خاطرهها دارند. از وقتی بازسازی شده، دیگر فرد نابابی در اینجا دردسرسازی نمیکند. 2 سکویی که الان پشت در وجود دارد قبلاً نبود. «حسین یارلو» هم از قدیمیهای محله است و اطلاعات خوبی از این کوچه دارد. او تعریف میکند: «3 ملک در این کوچه وجود داشت. 2 خانه و یک مدرسه. هرکدام از ساکنان این ملکها کلید داشتند و هنگام غروب در کوچه بسته میشد. امنیت خوبی هم حاکم بود تا اینکه چند سال پیش شهرداری مانع از بسته شدن در شد و گفت که باید همیشه باز باشد. بعد هم سطح کوچه را با آسفالت کمی بالا آوردند و در ثابت شد.» یارلو صاحب یکی از خانههای 700 مترمربعی است که آن را تبدیل به 2 آپارتمان کرده است. همسایههایی که تعدادشان از انگشتان دست بیشتر نمیشد حالا جمعیت قابل توجهی هستند. با این حال هنوز این کوچه حال و هوای قدیمش را حفظ کرده است.
یارلو مدرسهای را نشان میدهد که تا 6 سال پیش فعالیت میکرده است و میگوید: «اینجا یک قواره زمین بزرگ بوده مربوط به مرحوم میرزاییان جایی که الان مدرسه شده، خانهشان بوده و 2 ملک دیگر کوچه هم باغ بوده است. بعد از فوت او، خانه به دخترها و باغ هم به پسرها میرسد. دخترها خانه را به آموزش و پرورش میفروشند. پسرها هم باغ را به زمین مسکونی تبدیل میکنند.» این کوچه داستان جالبی دارد. از قرار 100 سال پیش در انتهای کوچه کاروانسرایی وجود داشته است. این را سرایدار مدرسه برای یارلو تعریف کرده است. یارلو داخل سقف را نشان میدهد که چند آویز به چشم میخورد. میگوید: «اینها برای آویختن چراغ فانوس بوده است.» بعد هم از هاشمی میخواهد ظرف چند روز آینده، بام طاقی را ایزوگام کنند تا از خطر نم و رطوبت در امان بماند. هاشمی متذکر میشود همسایهها برای نگهداشت این طاقی از هیچ کمکی فروگذار نکردهاند.