بهزاد محمدی از 20سال نمایش کمدی میگوید
خنداندن ایرانیها مثل کندن معدن است
نیلوفر ذوالفقاری
اگر اهل تماشای نمایشهای کمدی باشید، حتما تا به حال نام بهزاد محمدی را شنیدهاید. 20سال از ساخت نخستین نمایش کمدی توسط این کارگردان و بازیگر میگذرد و او حالا یکی از پربینندهترین این نمایشها را هر شب روی صحنه میبرد. «قهوهخانه زریخانم» به انتخاب مردم و البته بهنظر خود محمدی، محبوبترین و موفقترین نمایش او و گروهش بوده است. بهزاد محمدی میگوید روزی که احساس کند به تکرار افتاده و دیگر نمیتواند مردم را بخنداند دست از کار میکشد، اما تا آن روز از دیدن لبخند روی لبهای مردم انرژی میگیرد.
چند سال است که کار کمدی انجام میدهید؟
این بیستمین سال است که بهصورت مستقل، با نویسندگی، کارگردانی و بازیگری خودم بهکار نمایش کمدی مشغول هستم. در این 20سال 5نمایش را به همراه گروه روی صحنه بردهایم که موفقترین آنها، همچنان «قهوهخانه زریخانم» است.
برای فرار از تکرار چه فکری کردهاید؟
برای اینکه نمایشها همچنان برای مخاطبان جذاب و سرگرمکننده باشد، سعی کردم از تکرار و یکنواختی فاصله بگیرم. نمایشهای قبلی که روی صحنه بردم، «نمایش فارسی» به سبک فیلمفارسیها بودند، همان المانهای فیلمفارسی مثل قهوهخانه و لات محله و... در نمایش ما هم وجود داشت. اما در آخرین نمایش، سبک کار بهطور کلی عوض شده و سراغ تجربه نمایش در فضای سورئال رفتهایم. فضای نمایش را از قهوهخانه به برزخ و پشت در جهنم بردهایم!چه تنوعی از این بیشتر؟ حضور اصغر سمسارزاده یکی از نکات قابل توجه نمایش جدید ماست. دیدن این بازیگر پیشکسوت روی صحنه برای مخاطبان حس نوستالژیکی به همراه دارد.
نویسنده این نمایش هم خودتان هستید؟
برخلاف 4نمایش قبلی که خودم آنها را نوشته بودم، نمایش جدید را به نویسنده دیگری سپردم. فرهاد نقدعلی طرح اولیه را پرورش داد تا به داستان نهایی نمایش برسیم. بخشهای کمدی هم با توجه به ساختار نمایش به آن اضافه شد تا در نهایت «خودش کماست، روحش بالاست» شکل بگیرد.
جنس شوخیها را چطور انتخاب کردهاید؟
شوخیهای نمایش دربسیاری از موارد به طرف بحثهای اجتماعی روز کشیده شده است. اشاره به علاقه مدیران به میز و جایگاه خود، گرفتن زیرمیزی، مناسبات غیررسمی اداری و مشکلاتی که مردم در این فضاها تجربه کردهاند، دربخشهای مختلف نمایش گنجانده شده است.
خنداندن مردم این روزها سخت است یا آسان؟
خنداندن مردم ایران مثل کندن معدن یا کوه سخت است. یکی از واکنشهای عجیب مخاطبان این است که فکر میکنند نمایشهای مجوزدار خندهدار نیستند. سعی میکنیم طوری کار کنیم که هم مجوز دریافت کنیم و هم رضایت مخاطب جلب شود. ممیزیهای زیادی روی نمایشها بهخصوص نمایشهای کمدی اعمال میشود. مجوزها هرماه از طرف مرکز هنرهای نمایشی بازبینی و تمدید میشود. گاهی تذکرات لازم داده میشود، سعی میکنیم تا حد ممکن دیالوگها را حفظ کنیم اما درصورت لزوم بعضی از جملات تغییر پیدا میکند.
ممیزیها چقدر برای شما محدودیت ایجاد میکند؟
فکر میکنم میتوانیم در چهارچوبهای تعریفشده از سوی مسئولان کار کنیم و نمایش هم خندهدار از آب دربیاید. میتوان بدون توهین، مسخره کردن، استفاده از کلمههای زشت و رکیک و با ظرافت، شوخی ساخت. از طرف دیگر باید با ذهنیت سالم به شوخیها نگاه کرد. با فکر خراب و ذهنیت نادرست میتوان در هر جا، حتی در یک میوهفروشی به موضوعات منفی رسید.
تماشای نمایش کمدی میتواند تفریح آخر هفتههای خانوادهها باشد؟
خندیدن مخصوص آخر هفتهها نیست. نیاز به شادی، یکی از نیازهای اساسی انسان است و غذای روح محسوب میشود. خندیدن با صدای بلند تأثیر مثبتی روی مغز انسان میگذارد و از نظر علمی هم درباره مزایای خندیدن بسیار گفته شده است. همه ما باید تمرین کنیم همانطور که حواسمان به سلامت جسم هست و با کوچکترین بیماری سراغ پزشک میرویم، به روحمان هم توجه کنیم. باید قبل از اینکه افسرده، عصبی و دچار مشکلات روحی شویم، با شادی و خنده سراغ ساختن روحیه خوب برای خودمان برویم.
فکر میکنید همه خانوادهها میتوانند این گزینه را انتخاب کنند؟
دوست دارم همینجا در روزنامه شما بگویم که گیشه ما به روی افرادی که توانایی خرید بلیت برنامه را ندارند باز است. قیمت بلیت در روزهای عادی 30هزار تومان و آخر هفتهها 40هزار تومان است. «روحش بالاست، خودش کماست» در بزرگترین سالن حال حاضر با ظرفیت 800نفر روی صحنه میرود. ما سالن را اجاره کردهایم؛ چون به فروش خودمان اطمینان داریم. بنابراین پرداخت حقوق بازیگران و اجاره سالن درصدی نیست.
بهزاد محمدی از چه راهی برای داشتن حال خوب استفاده میکند؟
وقتی روی صحنه میروم همه تلخیها و ناراحتیها را فراموش میکنم. روی صحنه رفتن به من حکم میکند که بهزاد محمدی الان دیگر باید متعلق به مردم باشی. بهخودم میگویم تماشاگران بلیت سلامتی، لبخند و حال خوب تو را خریدهاند تا روحیه خود را شارژ کنند. در برابر این تماشاگران وظیفه دارم با بهترین روحیه حاضر شوم. حتی اگر عزیزی را از دست داده یا مشکل بزرگی داشته باشم، باید قبل از رفتن روی صحنه آن را کنار بگذارم. همین کنار گذاشتن موقتی باعث میشود بعد از نمایش خودم هم واقعا روحیه خوبی پیدا کنم. به این ترتیب انگار مثل یک کامپیوتر هر 24ساعت یکبار دوباره تنظیم میشوم و دیگر هیچ ویروسی در وجودم باقی نمیماند.
تفریح شما چیست؟
همه وقت آزادم را با همسر و فرزندانم سپری میکنم. تمام مسافرتهایم خانوادگی است و برای تفریح کردن، رفتن به طبیعت را انتخاب میکنم.
بعضی بینندگان میگویند شخصیت«همت» شبیه به کاراکتر «صمد» است. نظر خودتان چیست؟
شخصیت همت شاید تماشاگر را یاد کاراکتر صمد بیندازد اما واقعیت این است که من حتی یکی از فیلمهای این کاراکتر را هم بهطور کامل تماشا نکردهام. شخصیت همت کاملا متفاوت است، هرچند شاید شباهتهایی هم بین آنها پیدا شود.ضمن اینکه کاراکترها با گذر زمان دستخوش تغییر میشوند و تکرار آنها منطقی نیست؛ مثلا در سال 70من با منوچهر نوذری«خانعلی و جانعلی» را به تلویزیون آوردم درحالیکه شاید تکرار همان کاراکترهای موفق، حالا دیگر مورد توجه قرار نگیرد.
بیشترین نقدی که از نمایشهای شما میشود چیست؟
خط قرمزهای زیادی در کار کمدی وجود دارد. سازندگان نمایش کمدی باید حواسشان به همه این خطوط، از اخلاق، عرف و فرهنگ گرفته تا حساسیتهای قومی باشد. کمدی از پرداختن به زشتیها، کمیها و کاستیها ساخته میشود. بهطور قطع سازندگان نمایش کمدی بر اثر تجربه متوجه شدهاند که رعایت این خطوط قرمز چقدر اهمیت دارد، اما گاهی با نقدهایی مواجه میشویم که بیشتر به تخریب شبیه هستند.ای کاش یاد بگیریم دست از قضاوت کردن دیگران برداریم.
مخاطب نمایش شما چه کسانی هستند؟ شوخیها برای کودکان هم مناسب است؟
نمایش ما هر شب ساعت 10روی صحنه میرود، این یعنی ساعت نمایش طوری انتخاب شده که نشان دهد مخصوص بزرگسالان است. با این حال حواسمان هست در نمایش از شوخیهایی که برای کودکان نامناسب است استفاده نکنیم. بعضی حساسیتها هم بیمورد است؛ چون ذهن مخاطبان بزرگسال بعضی جملات را با ذهنیت خود تعبیر میکنند.درحالیکه بچهها چیزی درباره آن ذهنیت نمیدانند. سعی میکنیم با گنجاندن آهنگهای کودکانه یا انیمیشن، توجه بچهها را هم جلب کنیم تا حوصلهشان سر نرود. واقعیت این است که نمایش کمدی از هر قشر و سنی بیننده دارد و باید حواسمان به سلیقههای مختلف باشد.
بهنظر شما در سالهای اخیر نمایشهای کمدی شبیه به هم نشدهاند؟
یکی از گلایههای من، صدور بیرویه مجوز برای نمایشهای کمدی است. وقتی از افت کیفیت نمایشها صحبت میشود، یکی از دلایل آن میتواند مجوز دادن به نمایشهای نامناسب باشد. بسیاری از این نمایشها کپی همدیگر هستند. بارها دیدهام که بخشها یا شوخیهایی از نمایش ما را کپی کردهاند. حتی کاراکترهای تکراری را از نمایش ما به سالنهای دیگر میبرند. هرچند سعی میکنیم هربار خلاقیت جدیدی به نمایش اضافه کنیم، اما این کارهای تکراری باعث میشود مخاطبان دلسرد شوند. اگر قرار است در ساخت نمایشهای کمدی پیشرفت کنیم باید دست از کپیکاری برداریم.
تا چه زمانی کار نمایش کمدی را ادامه میدهید؟
به طرفداران نمایشهایم قول میدهم مثل فوتبالیستهای بزرگ، کارم را در اوج کنار بگذارم. تا وقتی این کار را ادامه میدهم که ناچار نباشم به خواست مخاطب یا در مواجهه با سالنهای خالی با صحنه نمایش خداحافظی کنم. قول میدهم در آخرین شب اجرای نمایش هم صندلیهای سالن پر باشد. تا زمانی که مردم بخواهند و از نمایش ما راضی باشند، روی صحنه میروم.
بزرگترین لذت، خنداندن مردم است
اصغر سمسارزاده:
اصغر سمسارزاده میگوید سالها برای خود کار کرده و بعد از مدتها تصمیم گرفته در نمایشی از بهزاد محمدی روی صحنه برود: «سالهاست بهزاد را میشناسم، از وقتی که جوانی 16ساله بود و در نمایش «سه شیطان حرفهای» با بازی نعمتالله گرجی و محمد ورشوچی، نقشی کوتاه را بازی میکرد. از همان زمان هم معتقد بودم او موفق خواهد بود و این اتفاق افتاد.» سمسارزاده این روزها مشغول کار در رادیو ایران است و هر هفته برنامه «صبح جمعه با شما» با صدای او به گوش شنوندگان میرسد. او میگوید کارگردانان از سپردن نقشهای بزرگ به او سر باز زدهاند و او در این سالها تنها بازی در کارهایی پراکنده را پذیرفته است. سمسارزاده میگوید عاشق تئاتر است: « خودم را فرزند تئاتر میدانم، بیشتر از 60سال است روی صحنه میروم و اگر تئاتر نبود، من هم نبودم. شور و شادی مردم مرا زنده میکند. دیدن خندههای مردم بزرگترین لذت من است. هیچ شغلی نمیتواند این لذت را به انسان هدیه دهد.» سمسارزاده معتقد است بازی در کارهای کمدی و طنز سخت است و حساسیتهای خاص خود را دارد.
20سال خنداندن
یکبار در یکی از نمایشها، چند برادر همراه یکدیگر برای دیدن نمایش آمدهبودند درحالیکه میگفتند یکی از آنها هرگز نمیخندد. برادرها آمده بودند ببینند بالاخره میتوانند برادرشان را در حال خنده ببینند یا نه. یکی دیگر از خاطرات ماندگارم در سالهای نمایش، آمدن اهالی مجموعه کهریزک بود. خوب میدانم که خندهدرمانی در حال و روز این افراد چقدر مؤثر است. به همین دلیل راضی بودم حتی با هزینه شخصی، تعدادی از بیماران را با صلاحدید درمانگران به سالن نمایش بیاوریم. دختر جوانی که با واکر به سالن آمده بود، بعد از دیدن نمایش روی پاهای خودش از سالن بیرون رفت. پزشک معالج همراه بیماران میگفت خندیدن باعث میشود مغز که فرمانروای بدن است، انرژی خود را بازیابی کند و این کار میتواند به درمان بیماریها کمک کند.
ماجراهای پستچی فضانورد
«جانی اکسپرس» نام انیمیشنی ساخته کشور کرهجنوبی است که تماشای آن را در این آخر هفته پیشنهاد میکنیم. کمپانی تولیدکننده این انیمیشن که چندین اثر بزرگ و معروف خود را با بودجهای به نسبت پایین تولید کرده، به این مسئله که یک شرکت چند ملیتی است و با استودیوهایی در سراسر جهان با فرهنگهایی متفاوت مشغول همکاری است، معروف شده است. «جانی اکسپرس» که تنها تجربه حرفهای کیونگمین وو، کارگردان، نویسنده و طراح جلوههای ویژه این اثر بهحساب میرود، در سال ۲۰۱۴ بهطوری رسمی منتشر شد و توانست جوایز بینالمللی مختلفی ازجمله دو جایزه از جشنواره بینالمللی فیلم کودک نیویورک را کسب کند. داستان «جانی اکسپرس» درباره فضانورد تنبلی به همین نام در سال ۲۱۵۰ است که به شغل تحویل بستههای پستی در بین کهکشانها مشغول است و اتفاقا بهخاطر فعالیت خوب و مفیدش حتی جوایزی هم دریافت کرده، وقتی که جانی برای تحویل بستهای بسیار کوچک با مقیاس میکروسکوپی وارد سیارهای میشود که آنقدرها هم از سفینهاش بزرگتر نیست، مشکلاتی برای او و از آن مهمتر برای ساکنین آن سیاره بهوجود میآید و البته این پایان ماجرا نیست! انیمیشن «جانی اکسپرس» بیرحم، تا حدودی واقعگرا اما خندهدار و سرگرمکننده است.این انیمیشن کوتاه سعی دارد نگاهی آمیخته با طنز به این پرسش قدیمی که «اگر موجودات فضایی بسیار از ما کوچکتر یا بزرگتر باشند چه؟!» بیندازد و فانتزی دوران کودکی بعضی از ما را که دیدن دنیا از دید مورچهها یا سایر موجودات بوده به واقعیت مبدل میکند. شوخیهای «جانی اکسپرس» از نوع کمدیهای لحظهای و اتفاقی است. میتوان گفت در طراحی شخصیتهای جانی اکسپرس و ساکنین سیاره کوچک از شخصیتهای انیمیشن «من نفرت انگیز»، گرو و مینیونها، تا حدودی الهاماتی گرفته شده ولی با وجود این، این انیمیشن کاملا جایگاه منحصر به فرد خودش را دارد و با طنز و نگاه منحصر به فردش، بهعنوان نخستین ساخته کیونگمین وو، انتظارات را از آثار بعدی این کارگردان جوان بسیار بالا میبرد.
انیمیشن «جانی اکسپرس» کار خود را بهعنوان یک فیلم کوتاه بسیار خوب انجام میدهد. نه زیادی بلند است و نه از هدف اصلی داستان منحرف میشود، سرگرمکننده است و از همه مهمتر ارزش چندبار دیدن را دارد. طنز سیاه «جانی اکسپرس» باعث میشود که شما در رفتار با طبیعت و موجودات کوچکتر از خودتان تجدید نظر کنید یا حداقل دفعه بعدی که یک مورچه را میبینید به یاد این انیمیشن بیفتید. انیمیشن «جانی اکسپرس» را در آپارات تماشا یا دانلود کنید.
خروس زری، پیرهن پری
نمایشنامههایی که براساس داستانهای معروف و شناختهشده ساخته میشوند معمولا با استقبال مواجه میشوند چون مخاطبان کنجکاوند ببینند قصهای که پیش از این در کتاب خواندهاند، چطور به تصویر کشیده میشود؟ این روزها در تماشاخانه پالیز یکی از این نمایشها روی صحنه میرود. این نمایش براساس قصه خاطرهانگیز خروس زری، پیرهن پری نوشته احمد شاملو بهصورت کاملا شاد و موزیکال طراحی و اجرا شده است. نمایشی به کارگردانی سینا نورائی که بهدلیل استقبال مخاطبان از اجراهای سه دوره گذشته خود، برای چهارمین دوره، به روی صحنه رفته است. این نمایش مطابق با اصل قصه خروس زری، پیرهن پری نوشته احمد شاملو است که روایتکننده زندگی خروس زیبا ولی بازیگوشی است که به همراه دوستانش، گربه و طرقه، زندگی خوب و شادی دارند. تا اینکه روباه حیلهگری، خروس بازیگوش را فریب میدهد و او را به دام میاندازد. این نمایش در دسته نمایشهای گروه کودک و نوجوان جا میگیرد و موزیکال، خانوادگی و اقتباسی است. خروس زری، پیرهن پری هر روز تا 15تیر ساعت 17در سالن 2تماشاخانه پالیز روی صحنه میرود. مدت زمان این نمایش 50دقیقه و بهای بلیت آن 18هزار تومان است. آنا نمکچیان، معصومه بیاتی، ابوالفضل صفری، مهدی سرابی، رها اصغری و سینا نورائی بازیگران این نمایش هستند. اگر بلیت را غیرحضوری و از سایتهای معروف فروش بلیت بخرید میتوانید تا 30درصد تخفیف بگیرید. در بخشی از متن کتاب که نمایش از آن اقتباس شده آمده: «یکی بود یکی نبود. غیراز خدا هیچکی نبود. یک گربه بود و یک طرقه بود و یک خروس خوشگل چاقوچله بود که ته جنگل، توی یک کلبه چوبی سهتایی باهم زندگی میکردند. گربه پالتو پوستی داشت. طرقه هم تن خودش یک نیم تنه مخملی داشت. اما خروس تپلی، بس که پرهاش قشنگ بود و رنگبهرنگ بود، حیفش میآمد چیزی روی آن تنش کند. دمش نیلی بود و شکمش سیاه و سرخ و نارنجی.»
فیلمهایی که به تابستان رسیدند
با شروع تابستان فیلم «تابستان داغ» ساخته ابراهیم ایرج زاد به شبکه نمایش خانگی رسید. این فیلم داستان زندگی دو زوج به ظاهر بیربط را با حلقه اشتراکی به نام کودکان مرتبط میکند. پریناز ایزدیار و صابر ابر و علی مصفا و مینا ساداتی، نقش زوجهای فیلم را ایفا میکنند. داستان «تابستان داغ» درباره نسرین زنی است که هنگام طلاق نمیتواند دختر شش سالهاش را از شوهرش بگیرد و به همین دلیل زندگیاش را جمع میکند و بیاطلاع شوهر به گوشهای از شهر پناه میبرد ولی همین جداافتادگی اتفاقات تازهای را رقم میزند. «تابستان داغ» در اکران عمومی با استقبال قابل توجه مخاطبان مواجه شد. فیلم دیگری که این هفته میتوانید در خانه و همراه با خانواده تماشا کنید، درام «قاتل اهلی»مسعود کیمیایی است که مؤسسه «هنراول» به شبکه خانگی عرضه کرده است.
نسخه خانگی «قاتل اهلی» داستانی معاصر از زندگی یک یقهسفید به نام «جلال سروش» را روایت میکند؛ یقه سفیدی که از یک سو درگیری با یک پولشویی بزرگ و از طرف دیگر اختلافات با فرزندش ماجراهای مختلفی را پیش رویش قرار میدهد.«قاتل اهلی» هم حین تولید و هم حین نمایش در جشنواره و بعدتر حین اکران با حواشی مختلفی روبهرو شد که ناشی از اختلاف نظر کارگردان با منصور لشکری قوچانی تهیهکننده فیلم بر سر کم و زیاد نقش پولاد کیمیایی در فیلم بود. پرویز پرستویی، امیر جدیدی، پگاه آهنگرانی، لعیا زنگنه، حمیدرضا آذرنگ، پرویز پورحسینی و سعید پیردوست بازیگران «قاتل اهلی» هستند.