مژگان مهرابی- روزنامه نگار
«همسایه دیوار به دیوار ما مرد بیمبالاتی است. سالی یکبار هم دستی به سر و روی خانهاش نمیکشد. حیاط خانهاش را ببینی مثل زباله دانی است، از کبوتر و گربه تا وسایل مستهلک در آن پیدا میشود. از خانهاش سوسک و موش به خانه ما سرریز شده است.» این، بخشی از درددل آقایی است که برای شکایت از همسایه مردم آزار خود به شورای حل اختلاف مراجعه کرده است.
روزانه دهها نفر شاکی مثل او در این مرکز قضایی تشکیل پرونده میدهند که البته کار خیلیشان با ریشسفیدی رئیس شورای حل اختلاف به صلح ختم میشود. در مجتمع شورای حل اختلاف به موضوعاتی چون اختلافات خانوادگی، استرداد جهیزیه، آپارتمان نشینی، تصادف خودرو و نزاع رسیدگی میشود. این گزارش ماحصل چند ساعت حضور خبرنگار در یکی از مجتمعهای شورای حل اختلاف پایتخت است.
اتاق عریضهنویسی
اتاق عریضهنویسی شلوغ است آنقدر که به زحمت میتوان وارد شد. به جز چند نفری که روی صندلی نشستهاند باقی مردم جلوی پیشخوان ایستاده و منتظرند نوبتشان شود. البته پیشخوان نه به آن معنا، چند میز کنار هم چیده شده که عریضهنویسها پشت آن قرار گرفته و مشغول نوشتن اظهارات شاکیها هستند. اینجا خبری از صف انتظار نیست. هر کس زورش بچربد و بتواند خود را زودتر به میز برساند، کارش زودتر راه میافتد. مراجعهکنندگان با صدای بلند حرف میزنند و همین، همهمهای ایجاد کرده که عریضهنویسها به سختی میتوانند شکایت شاکیان را بشنوند. در میان هیاهوی برپا شده، خانمی تن صدایش را بالا میبرد بلکه مرد عریضهنویس متوجه او شود.از برافروختگی صورتش پیداست دل پری دارد. میگوید: «حاج آقا واحد آپارتمانی همجوار ما متعلق به یک آقای مجردست. هر شب دوستان لاابالی خود را به خانه میآورد و با هم مهمانی میگیرند. صدای موسیقیاش را بلند میکند. طوری که شیشهها میلرزد. گاها موادمخدر هم استفاده میکنند. دیشب به او تذکر دادم رعایت کند اما در عوض فحش بارانم کرد و با سنگ به در آپارتمانمان کوبید و آن را شکست. پدر و مادر پیرم وحشت کرده بودند.»مرد عریضهنویس از او میخواهد اظهاراتش را بنویسد. زن بعد از نوشتن شکوائیه میپرسد: «باید برگه را کجا ببرم؟» و به شعبه441 راهنمایی میشود.
از حکم تخلیه تا جای پارک
روبهروی اتاق عریضهنویسی، راهروی باریک و طویلی است که به سالن بزرگی باز میشود. دورتادور سالن اتاقهای زیاد به چشم میخورند. سردر هر کدام شماره شعبه نصب شده است. جلوی هر شعبه جماعتی پرونده بهدست ایستاده و هر چند نفر با هم یک گردهمایی راه انداختهاند. هر کس از مشکل خود میگوید و با این کار گویی، هم سبک میشود و هم گذر زمان را متوجه نمیشود. در بینشان بانوی مسنی از مستأجر بیمبالاتش مینالد که از مهرماه اجاره خانه نداده است. آقای میانسالی را مخاطب قرار میدهد و میگوید: «مستأجر نگو بلای جان. مردادماه قراردادمان تمام شده، گفت دستم خالیه یکماه وقت بدهم. الان 7ماه میگذرد نه خانه را تخلیه میکند و نه اجاره میدهد. از حرص همه شیرآلات خانه را خراب کرده است. آمدهام حکم تخلیه بگیرم.» مرد میانسال هم گویا زخم خورده همسایه بیمبالات است؛ البته دعوای او سر جای پارک بوده و کارشان با همسایه به زدوخورد کشیده است. او تعریف میکند: «هر شب ماشینش را جلوی در پارکینگ ما پارک میکند. با آرامش گفتم اهمیت نداد. با دعوا گفتم فایده نداشت. چند شب پیش میخواستم ماشین را از پارکینگ بیرون بياورم و پسرم را دکتر ببرم. نمیشد. هر چه زنگ در خانهشان را زدم کسی باز نکرد. مجبور شدم نصف شب آژانس بگیرم.»
اختلافات خانوادگی، صدرنشین دعاوی
پرده آخر، ملاقات با حجتالاسلام عبدالرضا پرهیزکاری، سرپرست شورای حل اختلاف منطقه14 است. اوشورای حل اختلاف را مبتنی بر همان روش کدخدامنشی دوران گذشته میداند که پیشکسوتان محله یا فامیل برای رفع اختلاف بین مردم میانه ماجرا را میگرفتند و صلح برقرار میکردند. معتقد است دادخواهی از طریق شورای حل اختلاف آسانتر از دادگاههاست چرا که بیتشریفات انجام میشود.حجتالاسلام پرهیزکاری بیشترین آمار مراجعهکنندگان را مربوط به اختلافات خانوادگی میداند و میگوید: «روزانه بین 70-60نفر اینجا پرونده تشکیل میدهند. بیشتر بهدلیل مشکلات خانوادگی مراجعه میکنند. مرد نفقه نمیدهد. زن ناسازگار است. سعی داریم بینشان صلح برقرار کنیم. 70درصد مواقع موفق شدهایم. اما گاهی پیش میآید مشکل زن و شوهر حاد است و مصر به جدایی هستند. در این صورت پروندهشان را به دادگاه ارجاع میدهیم.» اختلاف بین مالک و مستأجر، پرداخت نکردن به موقع شارژ ساختمان، نزاع سر جای پارک، مهریه و طلاق، استرداد جهیزیه، مطالبه وجه چک، سفته و برات، مطالبه اجرت المثل و صدور گواهی حصر وراثت از دیگر مواردی است که شاکیان برای گرفتن حق خود به شورای حل اختلاف میآیند.
ریشسفیدی نوین
تجربه حضور در یکی از مجتمعهای شورای حل اختلاف
در همینه زمینه :