اطرافم پراز سهیلاست
با زهرا داوودنژاد درباره «شماره17، سهیلا» حکایت دختران مجرد و البته مادرانگی
مسعود میر/ خبرنگار
در سینما کارهای مختلفی را تجربه کرده که بهخاطر نام خانوادگیاش موضوعی طبیعی بهنظر میرسد. داوودنژاد که باشی، هم بازیگر هستی هم دستیار کارگردان و هم منشی صحنه. فیلمبردار پشت صحنه و مشاورههای همیشگی برای کارها که دیگر شغل حساب نمیشوند. این روایت برای زهرا هم صدق میکند؛ دختر علیرضاخان داوودنژاد اما برای خیلیها با همان شمایل معترض و گیسهای تراشیده در فیلم بچههای بد بهخاطر سپرده شدهاست. زهرا داوودنژاد اما این روزها با یک فیلم متفاوت روی پرده سینماها است. «شماره17، سهیلا» حکایت تلخ دخترانی است که از قافله ازدواج و تشکیل خانواده در سن مناسب جا ماندهاند و حالا در هزارتوی بنگاههای همسریابی و سایتهای ازدواج مجازی دنبال نیمه گمشده خود میگردند. زهرا داوودنژاد 40سالگی را پشتسر گذاشته و این روزها همزمان با اکران فیلم بهشدت مشغول رتق و فتق کمپین اینستاگرامی خود درباره معضلات ازدواج - چه زودتر از موعد مقرر و چه دیرتر از سن ازدواج - است. با او درباره نقش سهیلا گپ زدهایم که مکتوبش پیش چشم شماست.
نقشتان در «شماره۱۷، سهیلا» بهگونهای تداعی همان کاراکتر رؤیا در فیلم «بچههای بد» است که حالا در میانسالی بیسر و همسر مانده است. چقدر با این فرضیه موافق هستید؟
نمیدانم چقدر این فرضیه میتواند درست باشد اما میدانم کاراکتر رؤیا در «بچههای بد» زن سرکشی بود که خیلی امید و باور به ادامه زندگی در جهان هستی نداشت. ولی سهیلا در فیلم «شماره17، سهیلا» زنی است با امید که البته برای تحقق آرزو و رویایش دست از تلاش هم نمیکشد.
این روزها چه میکنید؟ بازیگری دغدغه شماست و آیا بعد از «شماره۱۷، سهیلا» و مورد توجه قرار گرفتن بازیتان پیشنهاد جدی بازی داشتید یا نه؟
راستش این روزها را فقط میگذرانم و در انتظار پیشنهادهای جذاب و قصههای باورپذیر هستم و نقشهای خوب. یکی دوماه پیش کار سریال هیأت مدیره را تمام کردم و مشغول بررسی یکی دو کار دیگر هستم که احتمالا یکیشان در اواخر تابستان کلید خواهد خورد. به جز همه اینها البته خدا را شکر میکنم.
شما بهخاطر این نقش در نگاه منتقدان بسیار درخشیدید. چقدر سهیلا و سبک زندگی او و امثال او برایتان ملموس بود؟
یکی از موفقیتهای نقش سهیلا و دیدهشدنش در چشم منتقدان و تأمین نگاه و نظر نازنین منتقدان به این نقش، بهخاطر باورپذیر بودن آن بود. اصلا به همین دلیل که من مابازای نقش سهیلا را در اطرافم زیاد میبینم و زیاد دارم و خودم هم تجربههای مشترکی به لحاظ همذاتپنداری با سهیلا داشتم، این نقش برای خود من ملموس بود و باعث شد بتوانم آنرا باورپذیر اجرا کنم.
جایی گفته بودید ترجیح میدهید مادر خوبی باشید تا بازیگر خوب. هنوز برهمان روال و ذهنیت استوارید؟
البته که در نهایت بهنظرم مادرخوب بودن سختترین کار دنیاست و من همیشه اولویت خودم مادر بودن است، اما این منافاتی با بازیگر بودن و انسان خوب بودن ندارد. مثل همان شعر معروف است که:
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی / عشق داند که در این دایره سرگردانند
به هر حال مادربودن مقامی است که باید به آن رسید و تنها به صرف داشتن فرزند بهنظرم کسی مادر کاملی نیست. مادر بودن آگاهی و تلاش و بینشی میخواهد که بتوان با آن راه سخت مادرانگی را پشت سر گذاشت. من فکر میکنم اگر کسی بتواند در این مسیر به چشماندازهای مطلوبی برسد قطعا میتواند بازیگر خوبی هم باشد. بازیگر خوب بودن از نظر من یعنی اینکه شخص بتواند با تمام ادراک خود نسبت به جهان هستی، حقیقت را دریابد و نقشش را بازی کند.