• سه شنبه 11 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 21 شوال 1445
  • 2024 Apr 30
یکشنبه 29 بهمن 1402
کد مطلب : 218666
+
-

روایت جدایی

معرفی فیلم «بی»و«بدن» ساخته مرتضی حسینعلی‌زاده که در جشنواره فجر به نمایش درآمد

فیلم
روایت جدایی

ستایش یگانه

«بی »و «بدن»  (که همینطور سرهم و به‌هم‌چسبیده، بدون فاصله و نیم‌فاصله میان «بی» و «بدن»، در تیتراژ درج می‌شود) داستان مؤانست و مجانستی است ازدست‌رفته؛ داستان فراق و دوری و سفر، اما فراقی بی‌وصال و دوری بی‌دیدار و سفری بی‌بازگشت؛ داستان تباهی و حسرت و حرمان؛ داستان داغ بی‌التیام و کبودی خاطر و جراحت خاطره.
داستان از جایی شروع می‌شود که پدر و مادر دختری دانشجو به‌نام ارغوان که چند روزی است به خانه برنگشته، به دادسرا می‌روند تا اطلاعی از سرنوشت دخترشان به‌دست آورند. از همان نخستین مواجهه بازپرس جوان با پدر و مادر نگران که از روابط دختر پرس‌وجو می‌کند، مشخص است مادر چیزهایی از روابط دخترش می‌داند که به ملاحظه حضور پدر تمایلی به بازگو کردنشان ندارد اما وقتی پسری به‌نام سروش که دوست ارغوان بوده، به اتهام قتل او دستگیر می‌شود، پرده‌ها یک‌به‌یک کنار می‌رود و تماشاگر مثل پدر ارغوان (با بازی سروش صحت) از حقایقی مطلع می‌شود که توضیح ناپدید شدن ارغوان و نقش سروش و پدر سروش در ماجراست.
شخصیت اصلی فیلم مادر ارغوان (با بازی الناز شاکردوست) است که دوری از دلبندش و سهمی که خودش در رابطه ارغوان و سروش داشته، آرام و قرارش را ربوده و دلش را ریش کرده و جز تحمل درد مهجوری باید زخم زبان آدم‌ها را هم تاب بیاورد که خونخواهی او را سبب از بین رفتن زندگی سروش می‌دانند. درد دوری برای مادر و پدر ارغوان کافی نیست که درد شماتت و قضاوت غریب و آشنا و موضع‌گیری‌های فضای مجازی نیز بر سرشان آوار می‌شود.
بازپرس جوان (با بازی نوید پورفرج) شایق به کشف حقیقت و اجرای عدل است اما عدالت و قانون همیشه با هم برابر نیستند و آنجا که پدر سروش (با بازی پژمان جمشیدی) برای دور کردن سایه سیاه اعدام از سر فرزندش آبروی ارغوان و خانواده‌اش را به بازی می‌گیرد، پرونده برای بازپرس قدری جنبه شخصی پیدا می‌کند و تاوانش را هم به مافوقش پس می‌دهد.
آدم‌ها در «بیبدن» از ابتدا تا انتهای فیلم مادام از چیزی یا کسی دور می‌افتند؛ غزاله از بدن و جوانی و حق حیاتش، مادر از دخترش و حق مهرورزی مادرانه، پدر از دختری که هیچ‌وقت رابطه نزدیکی با او نداشته، مادر مطلقه سروش از پسرش و آرزوی مادری برای فرزندش، پدر سروش از منطق و انصاف، بازپرس از خواست قلبی‌اش که جان جوانی گرفته نشود و سروش از عاطفه و حقیقت و حق زیستنش. «بیبدن» داستان جدایی است و حرمان و حسرت، داستان کبودی خاطر و جراحت خاطره.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید