رانده شده از بهشت
وسط تورنمنتها، مرسوم است که مربیانی که تیمشان برنده شده میگویند فرصتی برای جشن ندارند چون باید به سرعت خودشان را آماده بازی بعدی کنند. تورنمنت جام جهانی برای تیم ملی فوتبال ایران با بیشترین امتیاز در تاریخ به پایان رسیده، با بیشترین تمجیدها و تبریکها؛ از کامنتهای ستارههای سرشناس فوتبال جهان تا پایکوبی شبانه مردم در خیابانهای تهران و حتی پیام تبریک بالاترین مقامات سیاسی کشور. با این وجود به نظر میرسد تیم کارلوس کیروش حتی در این شرایط هم فرصت زیادی برای جشن گرفتن نداشت.
تنها یک هفته پس از آنکه کارلوس کیروش و شاگردانش به خاطر نمایش دلپذیر مقابل اسپانیا و پرتغال مورد تمجید قرار گرفتند، کار به جایی رسیده که نه تنها تمجیدها کمرنگ شده که عدهای همان دستاوردها را هم دستمایه شوخی قرار دادهاند. از جوک ساختن با گروه مرگ که هیچ کدام از تیمهایش به یک هشتم نهایی نرسیدند تا طعنه زدن به تیم ملی ایران به خاطر آنکه تنها تیمی بود که نتوانست به اسپانیا گل بزند. علت این بالا و پایین چیست؟ همان حکایت همیشگی که با یک مویز گرمیمان میشود و با یک غوره سردی؟ آیا واقعا ما تا این اندازه جوگیر هستیم؟ منتقدان کیروش در ساختن این فضا چقدر نقش دارند؟ دوستانش چقدر؟ و مهمتر از همه خودش؟ آیا اگر موفقیت تیم ملی را دستمایه تسویه حساب با منتقدانش نمیکرد، فضا به این سرعت علیه او و نتایج تاریخی تیمش، تند میشد؟
تنها دو روز بعد از شروع مرحله یک هشتم نهایی جامجهانی2018، کار همه تیمهای گروه دوم با جام تمام شده است. ایران و مراکش در مرحله گروهی از رقابتها کنار رفتند و اسپانیا و پرتغال نیز در اولین مسابقه حذفی، به طرف درهای خروجی تورنمنت هدایت شدند. پرتغال در نبرد با اروگوئه، شباهتی با یک تیم مدعی نداشت. آنها البته یک بار توانستند مسابقه را به تساوی بکشند اما تنها چند دقیقه دوام آوردند و در مقابل ضربه تماشایی ادینسون کاوانی تسلیم شدند. تیم سانتوس در دقایق پایانی کاملا بیرمق نشان داد و حتی کریستیانو رونالدو نیز نمیتوانست خطری روی دروازه موسلرا بهوجود بیاورد. شکست اسپانیا اما به مراتب غیرمنتظرهتر بود. تیم فرناندو هیهرو در مقابل میزبان جام قرار گرفت و در شرایطی که تصور میشود به سادگی حریف را از پیشرو برمیدارد، بعد از دریافت گل تساوی دچار فروپاشی شد و تا پایان مسابقه دیگر نتوانست دروازه حریف را باز کند. سرعت کم، نداشتن وینگر تخصصی و ضعف در انتقال توپ، یکی از تلخترین شکستهای تاریخ فوتبال اسپانیا در جامهای جهانی را رقم زد. این دو حذف پیاپی، یک پیام کاملا روشن دارد. اینکه بر خلاف تصور اولیه، گروه ایران در جام جهانی «سختترین» گروه جام نبوده است.
اسپانیا و پرتغال در شرایطی با جامجهانی وداع کردهاند که هر دو تیم گروه اول، حالا در مرحله یک چهارم نهایی دیده میشوند. گفته میشد گروه روسیه، اروگوئه، مصر و عربستان، سادهترین گروه جام است اما عیار شاگردان چرچسوف و پسران تابارز، در این مرحله مشخص شد تا ثابت شود حتی گروه عربستانیها نسبت به گروه تیمملی پرچالشتر بوده است. جامجهانی2018، گروههای فوقالعاده پیچیدهتری نیز داشته است. «فرانسه» بهعنوان جدیترین مدعی قهرمانی، با دانمارک، پرو و استرالیا همگروه بود. دانمارکیها علیرغم شکست خوردن در ضربات پنالتی، تا آخرین لحظه مبارزه قهرمانانهای را با کرواسی پشتسر گذاشتند و نمایشهای جذاب پرو و استرالیا نیز بهشدت مورد توجه قرار گرفت. حتی مکزیک و سوئد نیز فراتر از حد انتظار بودند. مکزیکیها موفق شدند آلمان را با شکست بدرقه کنند و سوئدیها با وجود باختن به آلمان در ثانیههای پایانی، مکزیک را با یک برتری سنگین از پیشرو برداشتند تا در جایگاه تیم اول به مرحله بعد صعود کنند. کرهجنوبی نیز در دوئل با سوئد صدرنشین، ابدا ضعیفتر از این تیم ظاهر نشد و تنها با یک ضربه پنالتی، نتیجه را به این حریف واگذار کرد. گروه ایران، اسمهای به مراتب بزرگتری داشت اما تیمهای مدعی در گروههای دیگر، کاملا آمادهتر ظاهر شدند و قدرتمندتر نشان دادند.
اصرار کادر فنی تیمملی به «دشوار» بودن این گروه و تاکید دائمی آنها به قرار گرفتن ایران در مرگبارترین گروه جامجهانی، حساسیت مردم را برای تعقیب نتایج تیمهای صعودکننده از این گروه به یک هشتم نهایی به شکل قابل توجهی افزایش داد. حقیقت آن است که تیمملی برای اولینبار بیشتر از 3امتیاز در مرحله گروهی جامجهانی بهدست آورده و کسب 4امتیاز در هر گروهی، یک دستاورد قابل دفاع است اما بیش از اندازه سخت نشان دادن شرایط گروه، موجب شده است تا باختن به اسپانیا و تساوی به پرتغال، با توجه به نتایج بعدی این دو تیم دیگر چندان شگفتانگیز بهنظر نرسد. تیم کیروش در مجموع جامجهانی خوبی را پشتسر گذاشت اما بر خلاف آنچه مدام روی آن تاکید میشد، الزاما این سخت بودن گروه نبود که شانس صعود به مرحله بعد را از تیمملی گرفت.
هواداران فوتبال در ایران و حتی کادر فنی تیمملی، از همان ابتدا با «هراس» بهسراغ جامجهانی رفتند. پرتغال، قهرمان آخرین دوره جام ملتهای اروپا به شمار میرفت و اسپانیا، یکی از جدیترین گزینههای فتح جام محسوب میشد اما در حقیقت، هر دو تیم در این جام تنها سایهای از خودشان بودند. بازی پرتغالیها کاملا به رونالدو وابستگی داشت و بعد از افت نسبی این بازیکن، این تیم نیز نتوانست دیگر حرفی برای گفتن داشته باشد. اسپانیا نیز در تمام خطوط با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکرد. جدایی ناگهانی لوپتگی، اوضاع این تیم را کاملا به هم ریخته بود. در ایران، از قدرت و تبحر «دخهآ» صحبت میشد اما مرد عنکبوتی در این جام، تنها یک سیو داشت و علیرضا بیرانوند تورنمنت موفقتری را نسبت به او سپری کرد. راموس و پیکه در خط دفاعی بسیار کند و پراشتباه ظاهر شدند و ستارههای خط حمله از فرم آرمانی فاصله زیادی داشتند. شاید اگر «خودباوری» و اعتماد
به نفس بیشتری در تیمملی دیده میشد، شکست دادن تیمی مثل اسپانیا دور از ذهن نبود اما ایران، این فرصت بزرگ برای تاریخسازی را از دست داد تا قتل لاروخا، سهم روسها شود. هنوز زمان زیادی به پایان جام باقی مانده اما همه تیمهای گروه مرگ سابق، ناپدیده شدهاند. درست مثل رویای اولین صعود ایران، از مرحله گروهی جامجهانی.