قهرمانی که سیاهی را برنمیتابد
هلیا نصیری
«آبی روشن» دومین ساخته سینمایی بابک خواجهپاشا بعد از فیلم موفق «در آغوش درخت» است که سال گذشته در جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
خواجه پاشا در دومین فیلم خود باز هم سراغ موضوع خانواده و این بار با تم متفاوتی رفته است تا ثابت کند دغدغههای اجتماعی، آن هم از جنس توجه به بنیان خانواده برای او در ژانر درام دستکم تا این برهه از فیلمسازیاش برجستهتر است.
مهران احمدی در نقش حاج یونس اگرچه قهرمان «آبی روشن» است، اما همچون قهرمانان فیلمهای باورپذیر و نمونههای ملموس آن بیخطا و سفید ظاهر نمیشود. او در ادامه با زنی همراه میشود که بهدنبال همسر فراری و متهم خود است.
شاید مهمترین نقطه از زندگی قهرمان قصه نسبت به دیگر نقشها، رازی است که با خود به همراه دارد؛ رازی که افشای آن علاوه بر ویژگی اخلاقمداری یونس، دلیل همراهی بیش از حد او در کمک به ستاره(سارا حاتمی) برای رسیدن به همسر خود را توجیه میکند.
همین ماجراجویی بخش مهمی از فیلم را به فضای فیلمهای جادهای میکشاند و ریتم قصه را تا حدی تندتر میکند. یونس، قهرمانی است که از هیچ کار خیری فرونمیگذارد و همین ماجرا باعث شده تا در مقاطعی از داستان رفتارهای اخلاقی او گلدرشت بهنظر بیاید، اما وجوه دینداری در کاراکترهای دیگر قصه «آبی روشن» بهخوبی متناسب با ویژگیهایشان مطرح شده است. بدینترتیب که هر شخصیت با هر ویژگی و بکگراندی بهنحوی با معنویات گره خورده است.
«آبی روشن» چنانچه تا همینجای کار از جنس سینمای کارگردانش برمیآید، فیلمی معناگرا و توامان قصهگوست و به جهت فیلمنامه دارای ظرایف و جزئیات مینیمالیستی سینمای اخلاقمدار است و معناگرایی آن عمدتا در المانها و نمادهایی تعریف میشود که جایجای اثر بهویژه در توصیف حلقه اتصال کاراکترها با اعتقادات و باورهای مذهبیشان جاگذاری شده است. شاید سراغ این مولفه را بتوان در ممزوج کردن خردهداستانهایی گرفت که به ظاهر بیربط به یکدیگر بهنظر میرسیدند، اما تلاقیشان فضای لطیف و معناگرایی را به «آبی روشن» بخشیده است.
با این حال «آبی روشن» فیلمی ساده با اشاراتی نغز و سویههایی اخلاقی و دینگرا به باورها و اعتقادات ماست. جغرافیایش به منطقه زیبای خلخال، نیشابور و … و مسیری پرکشش به لحاظ بصری در فضای همراهی حاج یونس با ستاره؛ زنی که در پی همسر خود است، برمیگردد