سرقتهای پدر، وقتی پسرش خواب بود
سارق جوان که به اتهام سرقت و راهاندازی باند موبایلقاپی دستگیر شده، مدعی است که بهخاطر نگهداری از پسر خردسالش، به سرقت رو آورده است.
بهگزارش همشهری، از اوایل تابستان امسال گزارش سرقتهای سریالی به پلیس پایتخت اعلام شد. سارقان سوار بر موتورسیکلت میشدند، صورتهایشان را میپوشاندند و پس از نزدیک شدن به طعمههایشان که اغلب مرد بودند، گوشی موبایل آنها را میقاپیدند و فرار میکردند. اعضای این گروه تلاش میکردند که هیچ ردی از خودشان به جا نگذارند تا اینکه چند روز قبل پلیس یکی از سارقان را هنگام سرقت دستگیر کرد. آن روز 2 سارق موتورسوار قصد داشتند، موبایل یکی از طعمههایشان را به سرقت ببرند اما حواسشان نبود که گشت پلیس آنها را زیرنظر دارد. هرچند دزدان پس از سرقت، تصمیم به فرار گرفتند اما مأموران به تعقیب آنها پرداختند تا اینکه سارقان تعادلشان را از دست دادند و زمین خوردند. یکی از آنها از ناحیه پا دچار شکستگی شد که پس از بهبودی به اداره پلیس منتقل شد. او اعتراف کرد که سرکرده باند است و با همدستی 4نفر دیگر باند موبایلقاپی راه انداخته است.متهم در بازجوییها به سرقتهای سریالی اعتراف کرد و مدعی شد که بهخاطر تامین هزینه نگهداری از پسر خردسالش به سرقت رو آورده است. او گفت: حدود 7سال قبل دلباخته یک دختر افغان شدم. خانوادهام با ازدواج ما مخالفت کردند اما در نهایت با دختر مورد علاقهام ازدواج کردم. همین موجب شد تا خانوادهام مرا طرد کنند.وی ادامه داد: مدتی بعد صاحب پسری شدیم و بعد خانواده همسرم مهاجرت کردند به کشور آلمان. همسرم هم اصرار داشت که مهاجرت کنیم اما من مخالف بودم. او در نهایت رفت و درخواست طلاق داد. من ماندم با پسر خردسالم. خانوادهام نیز مرا ترک کرده بودند و ناچار شدم کارم را کنار بگذارم تا از پسرم نگهداری کنم.
وی گفت: یک روز که در جمع دوستانم نشسته بودم و از مشکلاتم گفتم، یکی از آنها پیشنهاد سرقت داد. گفت میتوانی شبها که پسرت خواب است بهمدت دو ساعت در خیابان بچرخی و سرقت کنی. ابتدا قبول نکردم چون سالها آبرومندانه زندگی کرده بودم اما در نهایت قبول کردم. اما من تخصصی در این زمینه نداشتم و وقتی برای نخستین بار راهی سرقت شدم از شدت ترس، مثل بید بهخودم میلرزیدم و نتوانستم سرقت را انجام دهم. رفتهرفته توانستم بر ترسم غلبه کنم. البته حدود 6ماه آموزش دیدم و با افراد مختلف راهی سرقت شدم تا اینکه باند خودم را راهاندازی کردم. وی ادامه داد: در قالب گروه 2 نفره سوار بر موتور میشدیم و در خیابانها میچرخیدیم. سپس با شناسایی طعمه به سمتش هجوم برده و گوشی موبایلش را میقاپیدیم. گوشیهای سرقتی را هم به مالخران میفروختیم. متهم گفت: معمولا بهخاطر فرزندم، شبها فقط 2ساعت میرفتم سرقت و خودم سعی میکردم کار مدیریت باند و تقسیم پول را انجام بدهم.تحقیقات از اعضای این باند زیرنظر بازپرس دادسرای ویژه سرقت ادامه دارد.