مصور
سپید و نازپرورده
اندکی از زمستان مانده که برف سپیدتَن به هزار ناز بر قامت پُرنیاز و افراشته کوهها و شهرِ پایین دست آن بارید و نشست تا حسرت زیبایی فصلِ پاکش بر دل شهرنشینان نماند به وقت سال دِگر. برف سپیدتن، نازپرورده و دیرهنگام، بدون سرما و یخبندان همین که بر زمین فرونشست، شهرنشینان را ذوق و شوقِ بازی درگرفت. کولههایشان را بستند تا دامنه و ارتفاعات کوههای افراشته را روی مسیری برفی طی کنند. این دانههای برف، خوشتان باشد.
در همینه زمینه :