جان ایران جان افغانستان
دوقطبیهای ساخته و پرداخته دشمن، در تراژدی انفجارهای تروریستی کرمان به خط پایان رسید
علی اخباری-تحلیلگر
براساس آخرین اطلاعات موجود، تعداد شهدای افغانستانی حمله تروریستی اخیر در کرمان به 14نفر رسیده است؛ آماری که بار دیگر نشان داد برخلاف القائات جریانهای معاند در مسیر «افغانستانهراسی»، مهاجران افغانستانی همواره زیست همدلانهای در ایران داشتهاند و در عرصههای مختلف شاهد جانفشانی آنان بودهایم.
در روزهای اخیر روابطعمومی سازمان ملی مهاجرت با انتشار اسامی شهدای افغانستانی حمله تروریستی اخیر در کرمان اعلام کرد تعداد این شهدا به 14نفر رسیده است. براساس اعلام مقامهای ادارهکل آموزش و پرورش استان کرمان، یک دانشآموز دیگر افغانستانی که در بیمارستان بستری بود نیز به شهادت رسید تا آمار شهدای افغانستانی به 14نفر برسد؛ این درحالیاست که براساس اعلام مقامهای مسئول، در جریان حمله تروریستی اخیر در گلزار شهدای کرمان، حدود 19افغانستانی نیز مجروح شدهاند که تعداد قابلتوجهی از آنان را دانشآموزان تشکیل میدهند.
1. معنای دوقطبی
دوقطبی شدن یعنی افراد جامعه در 2سوی یک شکاف و گسل اجتماعی قرار بگیرند. در این صورت آنها در حد دشمنی و در یک حال شکننده رو در روی هم موضع میگیرند؛ به شکلی که فقط صدای دوقطب در جامعه شنیده شود. زمینههای دوقطبی میتواند اعتقادی و سیاسی باشد.
2. دوقطبی کاذب
معمولا دشمن بهدنبال ایجاد دوقطبیهای کاذب برای پارهپاره کردن جامعه است؛ دوقطبیهایی که منشأ واقعی دارند، اما حقیقتا ارزش و اعتباری ندارند و به قول معروف ارزش دعوا کردن ندارند. آنها همیشه بهدنبال این هستند که با فعال کردن گسلهای زلزلهخیز تعصبی، قومی، قبیلهای، عقیدهای، مردم را به جان هم بیندازند و مشغول خود بدارند، تا جامعه ضعیف شود. در این صورت آسیبپذیر میشوند و میتوانند تمام انتقامهای تاریخی خود را از آنها بگیرند.
3. اهمیت مقابله با دوقطبی کاذب
مقابله با این دوقطبیسازیهای کاذب و در نقطه مقابل آن ترمیم گسلنماها بهقدری مهم است که رهبر جامعه یکی از مهرههای کارآمد نظام را که ازقضا به دوقطبیسازی دامن میزد، از آمدن به عرصه سیاسی برحذر داشت؛ آنهم درست در جایی که کشور بهشدت نیاز به کارآمدی و پیشرفت داشت.
4. دوقطبیهای معروف
از دوقطبیهای معروفی که تاکنون جامعه با آن سر و کار داشته میتوان به این موارد اشاره کرد: دعوای شیعه و سنی، اختلاف حوزوی و دانشگاهی، سنتی بودن و مدرن شدن، آرمانگرایی و واقعگرایی، تنشزدایی در منطقه و تنشزایی، درونگرایی اقتصادی و برونگرایی، تعامل با جهان و انزواگرایی، رابطه با آمریکا و مخالف آن، برجام و مخالف برجام، برگزاری کنسرت و عدمآن، موافقان ورود زنان به ورزشگاه و مخالفان آن و...
5. پیامدهای دوقطبی کاذب
باید توجه داشت که دوقطبیسازی کاذب اهداف و پیامدهای ناگواری برای جامعه دارد که ازجمله میتوان به این موارد اشاره کرد: قداستزدایی از انقلاب و مقدسات آن، افزایش پایگاه اجتماعی نااهلان، ایجاد تقابل گفتمانی، تحریک احساسات نیروهای انقلابی و بهرهبرداری از آن، تنزیل جایگاه و موقعیت رهبری جامعه بهمنزله محور وحدتبخش، ارسال سیگنال به دشمن و جلب حمایت آنان، پوشاندن ضعفهای سیاسی و مشکلات اقتصادی، انحراف افکار عمومی از مشکلات اصلی مانند بیکاری، رکود و... ، هدر دادن ظرفیتهای نیروها به جای خدمت به مردم، غفلت از دشمن اصلی و سرگرم شدن به حاشیهها و... .
6. دوقطبی حقیقی
باید گفت از اول انقلاب دوقطبی وجود داشته است، اما همانطور که اشاره شد، 2گونه دوقطبی داریم؛ کاذب و حقیقی. گفتیم که دشمن بهدنبال ایجاد و افزایش دوقطبی کاذب است و بهرهبرداریهای بنیانکن از آن؛ اما در مقابل دوقطبی حقیقی هم داریم؛ دوقطبی حقیقی درواقع ریشه در وقایع هستی و حقایق عالم دارد. همچنین ریشه در تقابل تاریخی حق و باطل دارد. خط این دوقطبی را میتوان در اندیشههای راستین اسلام و اندیشههای امامخمینی(ره) و امام خامنهای یافت؛ آنجا که از اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی صحبت میکنند؛ آنجا که از انقلابی و غیرانقلابی بحث میکنند؛ آنجا که در باب استضعاف و استکبار میگویند؛ آنجا که از اسلام پابرهنهها و مرفهین بیدرد، از خیر و شر، از ایمان و رذالت و... گفتوگو میکنند.
ما از اول انقلاب دوقطبیهای واقعی داشتهایم که بین مردم و دشمنانشان کشیده شده و نه در میان خود مردم؛ اما دشمن بهدنبال مرز کشیدن بین مردم بوده است.
7. حرکت از دوقطبی کاذب به حقیقی
با پیشرفت انقلاب و بلوغ روزافزون جامعه و حوادثی که پیش آمد، مردم رفتهرفته بیناتر و بصیرتر شدند و مرزهای حق و باطل را فهمیدند و با دشمن مرزبندی کردند و از طرفی وارد دوقطبیسازیهای کاذب آنها نشدند و از اختلاف دوری کردند.
در خارج از مرزها هم حق نمایانتر شد. یک روز دشمن، عراقی را بهدست یک سفاک به جان ایرانی انداخته بود، اما با پایداری و اخلاص مجاهدان، کار به جایی کشیده شد که عراقی خود را در موکبها فدای ایرانی میکند و در فرودگاه بغداد، خون ایرانی و عراقی در راه رسوایی دشمن به هم آمیخته میشود تا عراق را از ورطهها بیرون کشد. هرچه پیش رفت، به مدد جهاد داهیانه مجاهدان، حق عیانتر شد و باطل رسواتر؛ بهگونهای که امروز نهتنها جامعه ایمانی ایرانی و جامعه اسلامی، بلکه جامعه جهانی، به عریانی و فضاحت جبهه باطل آگاه شده است.
دیگر دشمن نمیتواند چنگ خود را از خون ملتهای مظلوم، پاک جلوه دهد. دست او رو شده و در جایجای جهان ملتها بیدار شدهاند و بر طبل رسوایی او میکوبند. دیگر ندای فلسطین را آزاد کنید از ناف آمریکا تا کنج استرالیا شنیده میشود. حماس و غزه با مظلومیت و اقتدار خود، نبض حقخواهی را در دست گرفتهاند و دیگر اجازه گلآلود کردن آب و ماهیگیری را به دشمن نمیدهند؛ حق نمایان است و حقجویان معلوم.
8. محو دوقطبی کاذب در کرمان
این نمایانگری از غزه تا کرمان هم دامن کشیده است. دیگر حنای اختلاف شیعه و سنی، بلوچ، کرد و فارس با این قشر و آن قشر، رنگی ندارد. همه حق را استشمام کردهاند و پایش ایستادهاند. همه عاشق حاج قاسم و آرمانهای او و وجود وحدتبخش او هستند. همه میخواهند بچههایشان «او» شوند. همه به مراسمش میآیند؛ از جای جای ایران، از همه اقشار، از همه مذاهب، از همه اقوام و حتی از همه ملیتها.
راستی شنیدهای که در قتلگاه کرمان، خون ایرانی و افغانستانی و شیعه و سنی و... به هم آمیخته است؟ شنیدهای که همه اقشار کشور از دانشمند و ورزشکار و هنرمند و خانهدار و سیاستمدار و چه و چه، این حرکت مذبوحانه را محکوم کردهاند. آری! دیگر دوقطبیهای کاذب رنگ باختهاند و مدار بهدست حق افتاده است.
دیگر «ما»، ما شدیم و «آنها»، آنها.