پائونیا گیاه بومی ایرانی؛ درخشش در سوئد انقراض در زادگاه
حسین آخانی/ استاد گیاهشناسی دانشگاه تهران
شماره ژوئن 2014مجله علمی آلپاین گاردنر (The Alpine Gardener) داستان کشف یک گونه گیاهی بومی ارتفاعات تالش ایران را افشا کرده است. 15اردیبهشت 1357در یک سفر علمی پر وندلبو، گیاهشناس نروژی و از بنیانگذاران باغ گیاهشناسی آن زمان - آریامهر- و هرباریوم و مجله گیاهشناسی ایران به اتفاق مصطفی اسدی در یک سفر گیاهشناسی در جاده اسالم به خلخال، گیاهی از جنس پائونیا جمعآوری میکنند.
چندی نمیگذرد که با خروش طوفان انقلاب در تابستان 57وندلبو ایران را به مقصد سوئد، محل کار اصلی خود، ترک میکند. وندلبو در شناسایی اولیه گیاه احتمال می دهد که این گیاه گونهای قفقازی (Paeonia mlokosewitschii) یا گونه جدیدی است. او گیاه را به همکارش هنریک زترلونگ نشان میدهد. آنچه وندلبو را تحتتأثیر قرار داده بود این بود که این گیاه بسیار زیبا باید بهعنوان زینتی کاشته شود. به همین دلیل از مصطفی اسدی میخواهد که بذر آن را جمع کند و برایش بفرستد.
تابستان1357اسدی بذر را جمعآوری و به سوئد ارسال میکند. وندلبو بذر را به هنریک میدهد تا آن را در باغ گیاهشناسی بکارد. در بهار بذرها کاشته شده و گیاه شروع به رشد میکند اما چندی نمیگذرد که وندلبو در 3مهر 1360بهدلیل سکته فوت میکند.
یک سال بعد از درگذشت وندلبو در سال 1361، گیاه کاشته شده در باغ گیاهشناسی گوتبورگ سوئد گل میکند، ولی افسوس که کاشف آن دیگر در این دنیا نیست. گلهای زرد گیاه توجه این گیاهشناسان را بهخود جلب میکند. در سال 1363مصطفی اسدی در مقالهای نام این پئونیا را با تردید (Paeoniacf. mlokosewitschii) بهعنوان گزارش جدیدی از ایران در مجله گیاهشناسی ایران منتشر میکند. باغ گیاهشناسی گوتبورگ این گیاه را تکثیر میکند و حتی به جاهای دیگر دنیا هم میفرستد. در جستوجوی اینترنتی میتوان بذرهای آن را هم خرید.در 8 اردیبهشت 1378گیاهشناسان سوئدی برای پردهبرداری از راز این گیاه عازم ایران میشوند و در مسیری که وندلبو و اسدی پائونیای گل زرد را یافته بودند آن را جستوجو میکنند و دوباره آن را با گل مییابند. آنها بخشهایی از گیاه را زنده به سوئد منتقل و مجددا آن را با موفقیت کشت میکنند. گیاهشناسان دیگر هم با کاشت آن در دیگر مناطق سردسیر اروپا ازجمله لتونی دریافتند که این گیاه بسیار زیبا، در آن هوای سرد دوام آورده و گل میکند. تحقیقات تکمیلی گیاهشناسان سوئدی پرده از راز این گیاه منحصر به فرد که در زادگاهش ایران در حال انقراض است، برداشته و آن را به نام شادروان پِر وندلبو، پائونیای وندلبویی (Paeonia wendelboi) نامگذاری میکنند.
پائونیا یا پالونیا
نویسندگان مقاله آلپاین گاردنر در کنار تصویر پائونیای ایرانی در صفحه 237عبارت قشنگی مینویسند: «پائونیا وندلبویی جواهر دیگری از میراث غنی فلور ایران است». در این روزها که موج پالونیا کاری درشمال و کهور آمریکایی در جنوب ایران راه افتاده است و عدهای با سوءاستفاده از عدمآگاهی و مسئولیتنشناسی مدیریت منابع طبیعی و محیطزیست کشور اقدام به تکثیر این مهاجمان چینی و آمریکایی در مناطق مختلف کشور، بهخصوص جنگلهای شمال و سواحل جنوب کردهاند، فکر نمیکنند که کشور ایران مهد زیباترین گونههای زینتی با ارزش اقتصادی بالاست که در تاریخ پیچیده تکاملی این کشور بهوجود آمدهاند. کشوری چون هلند بهعنوان یکی از بزرگترین صادرکنندگان گیاهان زینتی، گیاهانی مانند لاله و سنبل را که زمانی زادگاهشان در ایران و ترکیه بود، با تحقیقات خود به جایی رساندند که سالانه شهرداری مهمترین مشتری پر و پا قرص آنان در بهار است و میلیونها دلار ارز کشور برای خرید پیاز گیاهانی که زمانی بومی منطقه ما بود به خارج فرستاده میشود.
مثلا در دانشگاه تهران اخیرا با خرج صدها میلیون تومان چمن جابهجا کردند ولی از گیاهشناسان این دانشگاه نپرسیدند که راه درست ایجاد فضای سبز در یک محیط علمی و دانشگاهی چیست.
تأسف آور است که مؤسسه تحقیقاتی که اتفاقا بنیانش را نزدیک به نیم قرن پیش امثال پر وندلبو گذاشتند تا مکانی باشد برای بومیسازی تحقیقات گیاهشناسی در ایران، به تشکیلاتی تبدیل شده است که برای دیدن نمونههای گیاهی هرباریوم آن باید به هزار و یک ترفند متوسل شد و محققان سایر بخشهای آن، بهخصوص ریاست آن، سخت مدافع گونههای مهاجم خارجی شدهاند. گو اینکه فراموش کردهاند که باغهای گیاهشناسی در دنیا مسئولیتی مشخص و تعریف شده دارند. آنها در کنار تحقیقات علمی پایه و آموزش عمومی و فراهم کردن دسترسی آزادانه همه مردم و محققان دنیا به مجموعههای آنها، باید بیشترین حساسیت را نسبت به حفاظت و جلوگیری از انقراض گونههای در حال خطر کشور و جهان داشته باشند.
دانشگاهها رسالت خود را فراموش کرده اند
البته این انتقاد تنها متوجه باغ گیاهشناسی ملی ایران- که شوربختانه وصله ناجوری در وزارت جهادکشاورزی است - نیست، دانشگاههای ما هم در این مدت به انحراف رفتهاند و رسالت خود در آموزش و تحقیق را به درستی انجام ندادهاند. اغلب دانشگاهها مراکز مدرک دهی وحتی مدرک فروشی شدهاند. بالا بردن ظرفیت دانشجویان تحصیلات تکمیلی و تولید مقالات بیکیفیت به جای حل مسائل علمی نقش نردبانی را ایفا میکنند که کادر هیأت علمی ناتوان دانشگاهها و مراکز پژوهشی با آن خود را بالا میکشند. وقتی قدیمیترین و معتبرترین دانشگاه کشور - برخلاف همه دانشگاههای دنیا - در بخش گیاهشناسی خود فاقد باغ گیاهشناسی است، تعجبی نیست که در این آشفته بازار افرادی بیاطلاع پالونیا کاری و کهور آمریکایی کاری را ترویج میکنند.
باید قبول کرد که چرخش مدیران ثابت و انحصارگرایی و جایابی نادرست مراکز علمی و فقر بودجههای تحقیقاتی در کشور آسیبهای زیادی به همه ارکان علمی، اقتصادی و فرهنگی کشور وارد کرده است. کاش جمع گیاهشناسان و متخصصان منابع طبیعی و محیطزیست ایران با همکاری دیگر همکارانمان در سایر مراکز علمی دنیا دست بهدست هم میدادیم و به جای مدرک دهی و انتشار آثار تکراری، بیمحتوا و کپی برداری، به هماندیشی در راه حفظ گونههای در خطر کشور، بومیسازی فضای سبز و مبارزه با غول بیابانزایی و تولید آثار علمی پرمحتوا میپرداختیم.