درایت و ذکاوت حاج احمد کریمی در بازار زبانزد بود. به واسطه همین استعداد در کسب، در مدت کوتاهی که شاگرد فرشفروشی بود، صاحب حجرهای که در آن کار میکرد به او پیشنهاد شراکت داد. حاج احمد در پاسخ به این پیشنهاد گفته بود «من وقتم را به کسی نمیفروشم و بنایم این است که برای خودم کار کنم؛ چه سود و چه ضرر!» از آنجا که استقلالطلب بود، نپذیرفت و طولی نکشید که کسبوکار خودش را در بازار فرشفروشان راه انداخت. اصل کسبوکار حاج احمد برمبنای تجارت حلال بود و کتاب المکاسب را مرجع مهمی میدانست که براساس آن عمل میکرد تا مبادا حلالی را حرام کند یا در معامله غش صورت بگیرد. هرروز قبل از شروع کار چند صفحه قرآن کریم را قرائت میکرد و از خداوند مدد میخواست. مسائل اقتصادی را با توجه به جنبههای کسب در قالب دین بررسی و ارزیابی میکرد. در بحث سیاسی هم اهل گروه خاصی نبود. حاج احمد یک ملاک داشت و آن هم ولایت فقیه بود. میگفت ملاک من رهبری است. منفعت شخصی و پست و مقام برایش مهم نبود. نه دنبال رابطه بود و نه منفعت خاص. به همینخاطر راحت و با شجاعت و با صراحت حرفش را میزد، البته نظرات بقیه را هم میشنید و اگر نیاز بود با آنها صحبت میکرد.
اسرار اصول و مبنای محاسبات
در همینه زمینه :