فصل انزوا
اشتباهات فني و عملکرد ضعيف يحيي گلمحمدي، باعث شده صف حاميان او از هر زمان ديگري خاليتر باشد؛ مردي که پرسپوليس را پر از بازيکنان معمولي و متوسط کرد
بهروز رسایلی
یک توقف ناامیدکننده دیگر برای پرسپولیس، این بار مقابل استقلال خوزستان؛ مساوی عجیبی که مقابل قعرنشین جدول با نتیجه 2 - 2 به ثبت رسید و باقیمانده امیدها نسبت به عملکرد این فصل سرخپوشان را هم از بین برد. شاید ماهها و چه بسا سالها بود که پس از پایان یکی از مسابقات سرخپوشان، این حجم از یأس و ناامیدی بین هواداران پرسپولیس دیده نمیشد. تنها کافی است به یاد بیاورید چگونه حضور 60هزار نفری تماشاگران در بازی با الدحیل در یک روز غیرتعطیل با هوای آلوده و بلیت گرانقیمت به نوعی جنبه تجدید عهد آنها با باشگاه را پیدا کرد. بعد از شکست در این مسابقه و حذف از آسیا هم ادبیات طرفداران چندان منفی نبود و هزاران تن از آنها برای تشویق قرمزها مقابل هوادار راهی ورزشگاه شدند اما حالا انگار زمین و زمان زیر و رو شده است. تنها چیزی که باقی مانده، خشم و تأسف از عملکرد تیمی است که همین چندماه پیش فاتح لیگ و جامحذفی شده بود.
یحیی؛ نقش اول
طبیعتا وقتی کامیابیها در فوتبال به نام سرمربی تیم نوشته میشود، خود او باید مسئولیت ناکامیها را هم بر عهده بگیرد. این شرایط حتی در منچسترسیتی برای پپ گواردیولا هم پیش میآید و فاتح لیگ قهرمانان اروپا ناگهان با وضعیتی مواجه میشود که در آن از هواداران فحش میخورد. فوتبال همین است و البته که یحیی گلمحمدی هم در رقم خوردن این شرایط نخستین مقصر بوده است. سیاهه اتهامات و گناههای او بسیار بلندبالاست؛ از معمولی کردن تیم با خریدهای عجیب و بیکیفیت تا تکراری شدن تاکتیک قرمزها. اگر کسی مسابقات این فصل پرسپولیس را ندیده باشد، چیز زیادی از دست نداده است. او میتواند در ذهن خود گروهی از بازیکنان سرخپوش را تصور کند که بینهایت پاس عرضی و رو به عقب بین خود رد و بدل میکنند و عاجزانه منتظرند شاید یکی از بازیکنان تیم حریف اشتباه کند یا به هر شکل دیگری موقعیتی برای گلزنی بهدست بیاید. این، فوتبالی نیست که هواداران از پرسپولیس انتظار داشته باشند. گفتیم که مصداق زیاد است و ذکر همه آنها در این مطلب هم نمیگنجد اما یکی از آخرین نمونهها که صدای همه هواداران را در فضای مجازی درآورد، به تغییر تاکتیک غیرمنتظره و عجیب یحیی در جریان بازی با استقلال خوزستان مربوط میشد؛ آنجا که او ناگهان سیستم دفاعیاش را از 4دفاع به 3مدافع تغییر داد و ناهماهنگی بین بازیکنان سرخپوش، روی هر 2گل تیم حریف بهشدت به چشم میخورد. عجیب اینکه یحیی غیراز 3مدافع مرکزی، 2هافبک دفاعی را هم در ترکیب تیمش قرار داده بود تا منهای گلر، کلا فقط 5نیروی تهاجمی برایش باقی مانده باشد؛ آن هم مقابل قعرنشین جدول ردهبندی!
درخشش طعنهآمیز مازادها
دیگر اتفاقی که این روزها فشار را روی یحیی بیشتر کرده، درخشش برخی بازیکنان مازاد او در سایر تیمهاست. داستان رضا اسدی را همه میدانند؛ بازیکنی که یحیی متوجه نشد بهترین منطقه استفاده از او در خط حمله است. این امتیاز را اما پاکو خمس داشت، در نتیجه سودش را برد و یک مهاجم زهردار به تیم ملی ایران اضافه کرد. رامین رضاییان مورایس را هم به هیچوجه نمیتوان با رامین رضاییان گلمحمدی مقایسه کرد. حتی مهدی عبدی در تراکتور احیا شده و کسی نمیداند در اوج قحطی مهاجم سرخپوشان چرا چنین بازیکنی باید مفت و مجانی قرض داده شود. در همین تیم، سیامک نعمتی نیز بهتدریج فیکس شده؛ آیا واقعا سطح فنی او خیلی از سعید صادقی پایینتر بود؟ همین سوالات است که هواداران را زجر میدهد و باعث شده گلمحمدی در مواجهه با منتقدان کاملا تنها بماند. این روزها کمتر کسی نای دفاع از سرمربی سابق موفق پرسپولیس را دارد و البته که مقصر اول این داستان هم خود اوست.