همینطور که میمیرم
رمان «همینطور که میمیرم» نوشته نویسنده نامدار ویلیام فاکنر است که احمد اخوت آن را به فارسی برگردانده و از سوی نشر افق منتشر شده است.
این رمان را اولبار زندهیاد نجف دریابندری با عنوان «گور به گور» به فارسی برگردانده بود. رمان، داستان خواندنی و پرکشش و البته نفسگیر ویلیام فاکنر است از داستان حماسهگونه و سفر ادیسهوار خانوادهای به نام «بوندرن»ها که برای خاکسپاری همسر و مادر خانواده به نام «آدی» مسیری طولانی را طی میکنند. داستان کتاب که به نوبت، توسط تکتک اعضای خانواده (حتی خود آدی) روایت میشود، سبکهای متنوعی دارد و از کمدی سیاه تا تراژدی را دربرمیگیرد. رمان در 59بخش و توسط 15شخصیت به مخاطب ارائه شده و داستان مرگ آدی بوندرن و خانواده فقیر و روستاییاش را بازگو میکند. بوندرنها تصمیم دارند به وصیت آدی عمل کرده و او را در زادگاهش، جفرسون واقع در میسی سیپی، دفن کنند. در آغاز داستان، آدی زنده، اما بسیار مریض و ناخوشاحوال است. همه ازجمله خود آدی، مرگ را قریبالوقوع دانسته و او با نشستن بر لب پنجره، مراحل ساخت تابوتش را بهدست فرزند ارشد خود، به نظاره مینشیند؛ درحالیکه همسرش مانند اغلب اوقات در ایوان وقت میگذراند و دخترش دویی دل، به باد زدن و خنک کردن او مشغول است. شب پس از مرگ آدی، باد و بارانی سخت و شدید درگرفته و بالا آمدن سطح رودخانهها، پلهای منتهی به جفرسون، محل خاکسپاری مادر خانواده و مقصد بوندرنها را خراب میکند.
این رمان در سال ۱۹۳۰، مدت کوتاهی پس از انتشار خشم و هیاهو، منتشر شد و فاکنر «همینطور که میمیرم» را چنانکه خود در مصاحبههای مختلف گفته، بیشتر از آثار دیگرش دوست داشته است. او هنگامی شروع به نوشتن این رمان کرد که در نیروگاه برق دانشگاه میسیسیپی در شهر آکسفورد نگهبان شب بود. بهگفته خودش، در اتاق پشت دستگاه مولد برق، فرغونی را وارونه و از آن به جای میز استفاده میکرد. در صدای هوهوی دستگاه تا 4صبح مینوشت؛ یعنی وقتی که باید دوباره کوره (زغالسنگی) آتش را تمیز و آن را روبهراه میکرد.
نشر افق رمان «همینطور که میمیرم» را در ۲۹۶ صفحه، به بهای 260هزار تومان منتشر کرده است.