گفتوگو با ترانه یلدا، دکتری معماری و شهرسازی درباره ویژگیهای شهر دوستدار کودک
بچهها پشت دروازه شهر
نگار حسینخانی| خبرنگار:
منطقه 6
خیلی اتفاقی، وقتی در تهرانگردیها و قدم زدن در کوچهپسکوچههای خیابان سعدی به کوچهای با نام «کاخ کودک» برخوردم برایم جالب شد بدانم تهران تا چه اندازه خود را برای حضور شهروندان کوچکش تجهیز کرده است. آن کوچه که به کاخ کودک مشهور است نه نشانی از کودکان و نه حتی بیغولهای برای آنان در خود دارد. همسایهها نمیدانند چرا چنین نامی بر کوچه گذاشتهاند و پرسوجوها ما را به جایی نمیرساند.
تنها یکی از اهالی قدیمی و ارمنی محله که مغازهای در راسته لوازم یدکیهای خیابان «برادران قائدی» دارد میگوید سالها پیش روسها در این کوچه رفتوآمد داشتند. همان سالها جایی شبیه به کانون راهاندازی کردند و بعد هم دیگر خبری از آنها نبود. حتی آن سالها هم، او سری به این به اصطلاح کاخ نزده و حالا دهههاست که آن ساختمان انبار پلاستیک شده است. پیش خود فکر میکنم شاید از آن زمان که کاخ کودکان این شهر خراب شد، دیگر تهران جای مناسبی برای کودکان نبوده و شاید روزی برسد که همه کودکان از این شهر کوچ کنند. اما به واقع این شهرچه بستری برای حضور کودکان در خود مهیا کرده است؟
«ترانه یلدا» به این سؤال پاسخ میدهد.
کارشناسان شهری معتقدند که در تهران کودکان به رسمیت شناخته نمیشوند. مدتی پیش «احمد مسجدجامعی» عضو شورایشهر تهران در اینباره گفته بود تهران شهر افراد توانمند، بزرگسال و جوان است و جایی برای کودکان و ناتوانان و سالمندان در خود ندارد: «این شهر به گونهای طراحی شده که حتی آبخوری کودک در آن نیست یا جایی که بتوانند بنشینند. این به معنی آن است که آناتومی کودک در این فضاها در نظر گرفته نشده است.»
به نظر تهران، شهر دوستدار کودک نیست؛ با اینکه شهرداری تهران گاه و بیگاه بنرهایی در شهر با این شعار نصب میکند، اما آیا ثبتنام تهران، بهعنوان شهر دوستدار کودک را میتوان جدی قلمداد کرد؟ «معصومهآباد» عضو سابق شورای شهر و رئیس سابق کمیته ایمنی شورایشهر تهران در گفتوگویی با ایسنا با انتقاد از اجرا نشدن مصوبه «تهران، شهر دوستدار کودک» که با ماده واحده و 6 تبصره آن در سال ۱۳۸۸ به تصویب شورای اسلامی شهر تهران رسید، گفته بود: «در سال 1388 این مصوبه با اکثریت مطلق آرا در شورایشهر تهران به تصویب رسید و همه ظرفیتهای فرهنگی، اجتماعی و ترافیکی اجرای این پروژه در نظر گرفته شد، اما متأسفانه اگربند بند این مصوبه بررسی شود، متوجه میشویم که اجرای آن در حد چند نقاشی دیواری ماند. بر این اساس زمانی شهری میتواند دوستدار کودک باشد که زمینه بروز حادثه برای کودکان به حداقل برسد. اما در شهر تهران بیشترین مخاطرات متوجه کودکان است.» البته ذکر این موضوع مهم است که پایتخت تنها با کمبود مبلمان شهری و فضای بازی برای کودکان روبهرو نیست، بلکه شهر، ایمنی لازم برای حضور کودکان را در خود ندارد.
فاصله از ایدهآلها برای رسیدن به واقعیت
بارزترین اتفاقی که گریبانگیر تهران شده و همه ما شاهد آنیم و چندان تاریخی از آن نگذشته، حذف حیاط خانههاست. دیگر خانهها حیاط ندارند در حالی که در دورهای نه چندان دور، خانوادههای متوسط با درآمد پایین هم این امکان را داشتند که خانهای حیاطدار بخرند. کمکم با رواج آپارتماننشینی امکان داشتن حیاط از بین رفت و تهران از شهر یک یا 2 طبقه به 5 طبقه تبدیل شد. به این ترتیب، فضای خانهها دیگر برای خانواده کافی نبود و خیابان و شهر بخشی از نیاز خانوادهها شد. اما با وجود این نیاز مبرم همچنان شهر نتوانست محیط امنی برای کودکان در خود ایجاد کند.
«ترانه یلدا» پس از بیان این مطلب میگوید: «البته این مشکل منحصر به تهران و ایران نیست، بلکه در دنیا به استثنای چند کشور توسعهیافته، کودکان چندان در معماری و شهرسازی در نظر گرفته نمیشوند. با وجود اینکه همه بچهها را دوست دارند، شهرهای کمی در دنیا هستند که ملزومات و زمینه حضور بچهها را در شهر در نظر گرفتهاند. در مثال سادهای به خانه خودم اطراف خیابان جمهوری اشاره میکنم. روزی نیست که با موتورسواران در پیادهرو درگیر نشوم. جلو آنها را نگیرم و از آنها نخواهم وارد خیابان شوند. آنها هم من را هل میدهند و باز داخل پیادهرو میآیند. روزی 30 بار درگیر میشوم در نظر بگیرید وقتی به من و حقوقم در پیادهرو، جایی که در شهر برایم در نظر گرفته شده، اهمیت نمیدهند، پیادهروی آن کودک هم در پیادهرو دستخوش این بیقانونی خواهد بود.»
یلدا برای ایجاد شهری دوستدار کودک با استناد به صحبتهای «محمد فاضلی» جامعهشناس، مبنی بر این که «وقتی سطح حداکثری یا جامعه ایدهآل را در نظر بگیرید، انسان معمولی که اکثریت قاطع انسانها هستند، فراموش خواهد شد» میگوید که باید متوسط موجود و واقعی جامعه را در نظر گرفت و به آن بها داد: «45 سال پیش که درس معماری و شهرسازی خواندم ایدهآلهای بسیاری را آموختم. اما باید از همه آنها فاصله گرفت و به واقعیت جامعه نزدیک شد، چون ایدهآلها گاهی کارها را ناممکن و سخت میکنند. به نظر اگر بخواهیم مشکلات شهرها را برطرف کنیم، باید حس انساندوستی را در شهر تقویت کنیم. اینگونه بچهها هم مشمول شرایط مناسب شهر خواهند شد. شاید به نظر ایجاد یک بهشت برای کودکان در شهر خیلی هم عالی باشد، اما وقتی کودک از آن بهشت بیرون میآید، دوباره وارد همان جامعه میشود. از اینرو، برای گام نخست که مهمترین گام نیز خواهد بود، باید به مدرسهها و محلهها بها دهیم.»
درهای مدارس را باز کنیم
«مدرسهای طراحی کرده بودیم که دستگیره درها پایینتر از حد معمول بود، تا بچهها آسانتر بتوانند در را باز و بسته کنند یا امکاناتی از این دست، اما به نظرم چیزی که بیشتر از مناسبسازی مبلمان شهری برای کودکان نیاز است، توجه به روح آنهاست. کودکان بازتاب رفتار ما در جامعهاند. مناسبسازی شهر برای کودکان را باید از مدرسه و محلهها شروع کنیم. پیشنهاد من این است که عصرها و پس از تعطیلی مدرسه، در مدارس را باز بگذاریم تا محیط مدرسه محلی قابل زندگی باشد؛ بچهها بتوانند در آنجا بازی کنند و مادرها و پدرها به این محیط رفتوآمد داشته باشند و با بچههایشان همراه و همبازی شوند. با این کار واحدهای همسایگی تقویت خواهد شد. مشکلات بچهها طرح و برطرف میشود و محیط امنتری در شهر خواهیم داشت.»
به نظر یلدا اجرای این پیشنهاد، چشمانداز ممکنتری برای ایجاد شهر دوستدار کودک ایجاد خواهد کرد تا ایجاد محیطی ایدهآل در مبلمان شهری. اما بد نیست کمی به این پیشنهاد فکر کنیم. در نظر بگیرید مراکز محلهها محیط امنی باشد که کودکان بتوانند در آن رفتوآمد کنند، سوار دوچرخه شوند و با بزرگترها ارتباط بگیرند. با ایجاد این محیط بیشک محله و شهر محیطی خواهد بود که در آن کودکان با بزرگسالان در ارتباط صلحآمیزی بوده و به تبع آن، جسم کودکان در خطر کمتری قرار میگیرد. به اعتقاد شهرشناسان تبلیغات فرهنگی باید در ایجاد محیطهایی انسان محور شکل بگیرد.
آن زمان است که چشم انسانهای شهر، مراقب و دوستدار هم خواهد بود. همه همدیگر را میشناسند و از هم مراقبت میکنند. شاید بتوان از سرای محلهها برای ایجاد چنین بستری استفاده کرد. ترانه یلدا میگوید: «خانوادهها در محیطی مثل سراهای محله میتوانند مشکلات محله و کودکانشان را مطرح کنند تا مشکلات فیزیکی محله با کمک شورایاران هرچه سریعتر رفع شود. به نظر ابتدا شهر باید از آدمآزاری دست بردارد که کودکان هم جزئی از آن آدمها هستند.»
اما نکته دیگری که شهرشناسان باید به آن توجه کنند این است که شهر را از نقطه نظر آدمها ببینند، نه در و دیوار آن. یلدا میگوید: «متأسفانه شهرسازان شهر را کمتر با آدمها میبینند و فیزیک شهر برایشان مهمتر از آدمهایی است که در آن زندگی میکنند. شهرسازان باید ببینند آدمها چه میخواهند و نیاز آنها از شهر چیست. همین خواستهها میتواند چراغ راهی باشد که شهرساز بداند چگونه شهر را بسازد. شاید بد نباشد از بچهها پرسید چه شهری را دوست دارند، آنوقت خواهید دید که شهر بهشت خواهد شد.»
مراکز محلهها کجاست؟
درباره وجود مراکزی در محله که شاد و سرزنده باشد و افراد بتوانند در آنجا با هم ارتباط برقرار کنند شاید بد نباشد به 2 محله نارمک و نازیآباد اشاره کنیم. در محله نارمک از ابتدا طراحی شده است که خانهها و ساختمانها در همسایگی خود پارک داشته باشند یا در نازیآباد، فضاهای شهری ایجاد شده که میتواند محل تجمع خانوادهها باشد. اما در برخی محلهها چنین مراکزی وجود ندارد و باید جایی برای چنین فضاهایی در محله باز شود. به گفته ترانه یلدا، خانوادهها و کودکانشان نیاز به مراکز شاد و سرزندهای دارند که مردم در آن با هم در ارتباط باشند. همین ارتباط، آلودگی را کمتر میکند و موجب میشود همه از هم مراقبت کنند و شهر برای بچهها مناسبتر خواهد شد.
ترانه یلدا در یک نگاه
ترانه یلدا از طراحان طرح جامع تهران و دانشآموخته دکتری معماری و شهرسازی از دانشگاه پلیتکنیک تورینو و دانشگاه پاریس است. او در پنجمین دوره شورای شهر تهران کاندیداتوری خود را اعلام کرد و مورد حمایت هنرمندان بسیاری قرار گرفت. یلدا مقالات و نظریههای بسیاری درباره مدیریت شهری دارد. ترانه یلدا شهرساز و معمار آزاد است.