بخشش عامل جنایت در اتاق 251
مردی جوان که 4سال قبل همسرش را در اتاق شماره251 هتلی در شرق پایتخت به قتل رسانده و در یک قدمی مجازات قصاص قرار داشت توسط اولیای دم بخشیده شد.
بهگزارش همشهری، ساعت 3بعدازظهر بیست و چهارم اردیبهشت سال98، یکی از کارکنان هتلی در شرق تهران برای نظافت به طبقه دوم رفت و وقتی وارد اتاق 251 شد چشمش به جسد خونین زنی افتاد که روی زمین افتاده بود. این زن با چند ضربه چاقو به قتل رسیده بود و ظاهرا 24ساعت از مرگ وی میگذشت. کارآگاهان در نخستین گام هویت مقتول را شناسایی کردند. او زنی بود متولد سال71 که به همراه همسرش از یکی از شهرهای خراسان جنوبی به تهران سفر کرده و اتاقی در هتل کرایه کرده بودند. شوهر وی متولد68 بود که با بررسی دوربینهای مداربسته مشخص شد یک روز پیش از فاش شدن راز جنایت، هتل را ترک کرده و دیگر بازنگشته است.
در حالی که تحقیقات برای دستگیری این مرد ادامه داشت، وی چند روز بعد از قتل به اداره پلیس پردیس رفت و خودش را معرفی کرد. او در بازجوییها مدعی شد که وقتی شنیده همسرش بهصورت غیابی از دادگاه حکم طلاق گرفته، وی را به قتل رسانده است.
متهم گفت: 3سال پیش با همسرم ازدواج کردم. هر دو در یک روستا زندگی میکردیم. روستایی در خراسان جنوبی. از همان ابتدای زندگی با هم درگیری و اختلاف داشتیم. بیشتر بهخاطر بحثهای خانوادگی بود. برای اینکه دور از خانواده و بحثها باشیم به تهران سفر کردیم؛ حدود یک سال پیش و زمانی که همسرم باردار بود به تهران آمدیم. اما در اینجا هم درگیری داشتیم تا جایی که تصمیم گرفتیم جدا از یکدیگر زندگی کنیم. من برای کار به پردیس رفتم و همسرم به همراه دخترمان خانهای در تهران اجاره کرد اما هر ازگاهی با همسرم در پارکهای تهران قرار میگذاشتیم تا دخترمان را ببینم.
وی افزود: آخرین باری که با او در پارک قرار گذاشتم تا دخترم را ببینم در گالری گوشی همسرم چشمم به عکسهای او در مهمانی و پارتی افتاد. اعتراض کردم و او گفت دیگر حقی ندارم درخصوص زندگی او نظری بدهم چون دیگر شوهرش نیستم. او گفت بهصورت غیابی حکم طلاق گرفته است اما هنوز اسم من در شناسنامهاش بود. او به دروغ به دادگاه گفته بود که محل زندگی مرا نمیداند و توانسته بود حکم غیابی بگیرد.
اینها را که شنیدم عصبی شدم. نقشهای کشیدم و مدتی بعد اتاقی در هتل اجاره کردم و یک چاقو از دستفروش خریدم اما با خود گفتم اگر راضی به زندگی در کنار من شود بیخیال کشتن او میشوم اما وقتی به بهانه صحبت در هتل او را به اتاقم دعوت کردم و دیدم سر حرفش ایستاده و حاضر به زندگی در کنار من نیست جانش را گرفتم.
متهم به قتل پس از مدتی در دادگاه کیفری محاکمه و به قصاص محکوم شد. هرچند مرد جوان به این حکم اعتراض کرد و پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد اما زمان زیادی طول نکشید که قضات دیوان مهر تأیید بر این حکم زدند. سپس پرونده به اجرای احکام دادسرای جنایی تهران ارجاع و شمارش معکوس برای قصاص قاتل شروع شد. در شرایطی که قرار بود مرد قاتل بهزودی پای چوبهدار برود، تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران تلاشهای خود را برای جلب رضایت از اولیای دم شروع کردند. تلاشها نتیجه داد و اولیای دم بهخاطر رضای خدا، قاتل را که در یک قدمی مجازات مرگ قرار داشت، بخشیدند. به این ترتیب با بخشش اولیای دم، قاتل از چوبهدار گریخت.