سنگ، کاغذ، قیچی
علیالله سلیمی، روزنامهنگار
کتاب «سنگ، کاغذ، قیچی» نوشته آلیس فینی با ترجمه سحر قدیمی، داستانی رازآلود و هیجانانگیز دارد و قصه زوجی جوان است که زندگی عاطفیشان با مشکلاتی روبهروشده و برای رفع آن میخواهند به دریاچه بلکواتر سفر کنند؛ اما ماجرا بسیار پیچیدهتر از آن است که فکرش را میکنند. 2 شخصیت داستانی در این رمان بهنامهای «آدام» و «آملیا» به اسکاتلند سفر میکنند تا در هتلی کنار دریاچه بلکواتر، دور از هیاهوی لندن، مشکلاتشان را حل کنند. این هتل زیبا در واقع کلیسایی قدیمی با منظرهای خیرهکننده در دل طبیعتی دستنخورده است اما اوضاع آنطور که این زوج انتظار دارند پیش نمیرود: آب و برق قطع میشود، سروصداهای عجیبی از گوشهوکنار کلیسا به گوش میرسد، درها بیجهت باز و بسته میشوند، امکان تماس با هیچکس وجود ندارد و انگار کسی این زوج را زیرنظر گرفته است. بهعلاوه، مشخص میشود سرداب کلیسا محل دفن جادوگران بوده و ارواح آنها مدام در آن اطراف پرسه میزنند. در این رمان، آملیا و آدام رایت که در جستوجوی آرامش خود را به ارتفاعات اسکاتلند رساندهاند احتمال میدهند که شاید بتوانند ازدواج دهساله خود را از نابودی نجات دهند. آنها، همسایهای مرموز و انزواطلب به نام «رابین» دارند که باعث وحشت «آملیا» میشود. وقتی او میبیند که «رابین» پشت پنجره خانه ایستاده و به آنها خیره شده است. داستان خیلی زود پیچ و خمهایی خطرناک بهخود میگیرد و روایت هر کدام از این 3 شخصیت، «جعبه پاندورایی» را میگشاید که سرشار از اسرار، دروغها و خیانتهای ریز و درشت است. کتاب سنگ، کاغذ، قیچی که از سوی نشر نون منتشر شده، چهارمین رمان آلیس فینی است که خیلی زود توانسته موفقیت رمانهای قبلی او را تکرار کند و به فهرست پرفروشهای بینالمللی راه یابد. شخصیتهای این رمان در فضایی برفی و وهمآلود بهتدریج رازهای زندگی یکدیگر را کشف میکنند.