دام بلاگرها برای نسل جدید
چالشهای مجازی پنجره نفوذ به خانوادههای ایرانی
رابعه تیموری-روزنامهنگار
روزی که چالش سطل یخ بهعنوان نخستین چالش عجیب و غریب از کشور نیوزیلند راهش را به صفحههای مجازی نوجوانان ایرانی باز کرد، کسی تصور نمیکرد تولد این چالشهای عجیب و غریب، روزی به رفتارهای شرم آوری مانند برهنه راه رفتن در خیابان، زیر پا گذاشتن حریم و حرمت والدین و شوخیهای ترسناک و مرگبار توسط نوجوانان بینجامد. اما این اتفاق رخ داده و هر روز تعداد زیادی از دختران و پسران نوجوان ایرانی در چالشهایی شرکت میکنند که مسیر سیاستمدارانی را که سالها بنیان خانوادههای ایرانی را نشانه گرفتهاند، هموار کرده است.
برای نوجوانان فقط حرف «روکمکنی» همسالانشان در میان است و اهمیتی هم ندارد برای ثابت کردن این جسارت و به روز بودن خود به همسالان شان باید چه کاری انجام دهند. چشم و گوش شان به دهان شاخهای اینستاگرامی است که به جای آنها فکر میکنند و برنامه میچینند. آنها فقط اجرا میکنند، طراحان چالشها یک روز از فالوئرهای نوجوانی که در خانواده آنها سیگار کشیدن بچهها تابو است، میخواهند مقابل چشمان نگران پدر و مادرشان، آرام و خونسرد سیگار مصرف کنند. بعد تصاویر قیل و قال پدر و مادری را که از رفتار خونسرد و بیشرمانه فرزندشان به مرز جنون رسیدهاند، در شبکههای مجازی منتشر کنند. یک روز هم از آنها میخواهند وانمود کنند قصد دارند درحالیکه پوشش آنها برای حضور در جمع خانواده و نزدیکان هم مناسب نیست، از خانه بیرون بزنند و روزی دیگر هم مسابقه غافلگیر کردن اعضای خانواده با بیحرمتی به پوشش آنها مقابل دوربین، طراحی میشود. گاهی هم ماجرا به انتحارهای فرهنگی ختم نمیشود و از نوجوانان میخواهند با رفتارهای پرخطری مانند قورت دادن قرصهای غیرخوراکی تهور و ریسک پذیری خود را نشان دهند. شاخهای اینستاگرامی یا برخی بلاگرها بدون هیچ چارچوب و معیار تحصیلی، مهارتی، شخصیتی و رفتاری و فارغ از هر گزینش و نظارتی در فضای مجازی متولد میشوند و با ترفندهای غیراخلاقی جذب فالوئر در این بستر به شاخهای اینستاگرامی تبدیل میشوند و در طراحی چالشهای بهاصطلاح خفن و پرمخاطب هم به تبع شخصیت خود، از هیچ مرز و چارچوبی پیروی نمیکنند و برای کسانی که بهدنبال مسیر نفوذ به فرهنگ و بنیان خانوادههای ایرانی میگردند، آبی
گل آلود فراهم میکنند.
هدف، بنیان خانواده است
مجید ابهری، جامعهشناس و رفتارشناس اجتماعی، طراحی چالشهای فضای مجازی را هدفدار میداند و میگوید: «دشمنان ما برای تخریب بنیان خانواده ایرانی- اسلامی برنامههای مدونی دارند. آنها برای رسیدن به برنامههای خود از نوجوانان بهعنوان ابزار استفاده میکنند و این طرحهای مخرب را در قالبهای جذاب و
وسوسه کنندهای مانند چالشهای شبکههای مجازی، فیلمهای مستهجن و بازیهای رایانهای نامناسب به نوجوانان ارائه میدهند.» او به تأثیر این برنامهها در انحراف نوجوانان و فاصله گرفتن آنها از فضای درس و تحصیل و فعالیتهای سازنده اشاره میکند و میافزاید: «کشورهای غربی همیشه تلاش کردهاند با تحقیر فرهنگ ایرانی، نقش خود را در جهان پر رنگ کنند و چالشهایی که این روزها در فضای مجازی دست بهدست میشود تازهترین ترفند و نقشه آنهاست تا بیش از پیش فرهنگ غنی کشورمان را پوچ جلوه بدهند.» او کمرنگ کردن و از بین بردن مفهوم ارزشی ناموس را یکی از مهمترین رویکردهای طراحی چالشهای مجازی ذکر میکند و ادامه میدهد: «ایرانیان همیشه در مورد خانواده و ناموس خود تعصب خاصی داشتهاند، اما طراحان چالشها این مفهوم را به سخره گرفته و از نوجوانان هم میخواهند با شرکت در چالشها، با آنها همراه شوند.»