خنده بدون محتوا در سبد خانواده
بالاخره «هتل»، دومین فیلم پرفروش سینمای ایران را خانوادگی ببینیم یا نبینیم؟
سحر غفوری
«هتل»، جدیدترین فیلم مسعود اطیابی با بازی پژمان جمشیدی، از 5مهرماه اکران شده و هنوز 2ماهنشده دومین فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران شده است، آنهم درحالیکه فیلم دیگری با بازی جمشیدی یعنی «شهر هرت» (کریم امینی، 1402) روی پرده بود. شاید اکران همزمان 2فیلم همژانر از یک بازیگر از نظر اقتصاد بازاریابی به صلاح نباشد اما گویا عطش و علاقه توده سینماروها به تماشای جمشیدی در کمدیها هر چیزی را ممکن میکند. در سالهای اخیر، کمدیهایی که از جمشیدی در کنار بازیگر دیگری استفاده کردهاند تقریبا کار راحتی در فتح گیشه داشتهاند. گاهی سام درخشانی، گاهی محسن کیایی، گاهی احمد مهرانفر و حتی حسین یاری و شبنم طلوعی زوجهای جمشیدی در کمدیهای چند سال گذشته بودهاند. هتل فعلا خواهد فروخت و شاید به «فسیل» نرسد، اما میتواند برای مدتی خیالش را از بابت جایگاه دومش در جدول پرفروشها راحت کند.
یک داستان ایتالیایی
داستان هتل چیست؟ 2مرد، یکی با همسر اولش و دیگری با همسر دومش، به هتلی در جزیره کیش میروند که خوش بگذرانند، اما با ورود همسر دوم مرد اولی و همسر اول مرد دومی اوضاع قاراشمیش میشود. داستان فیلم به کمدیهای عامهپسند ایتالیایی شبیه است که از این موقعیتها درشان فراوان است؛ شاید 2دهه قبل ساخت این کمدیها اصلا ممکن نبود، اما با تغییر و تحولات اجتماعی که بیان مسائل غامض سالهای دور را به اموری روزمره و عادی تبدیل کرده، تولید و نمایش این کمدیها حسابی رونق گرفته و اتفاقا مسئولان و تصمیمگیرندگان سینما هم هیچ مسئلهای با این نوع کمدیها ندارند. با اینکه اطیابی مثلا در «دینامیت» تقابل 2مرد طلبه و 2دختر بیقید را نشان میدهد یا در همین «هتل» سراغ موضوع قدیمی دو تا شدن شلوار آقایان رفته، اما جنس شوخیهایش جوری است که از نظر اقتصادی هم به صرفه است؛ فیلمی که همه اعضای خانواده، حتی خانوادههای مقید و سنتی، بتوانند در کنار هم ببینند پرسودتر است. البته جنس شوخیها برای وودی آلندیدهها یخ و نچسب ولی برای آماتورها حساس و خط قرمزی است. خلاصه که همهچیز جور بوده تا دخل «هتل» پر شود.
خندهدار بیمحتوا در غیاب کانت و هگل!
نه «هتل» بلکه اغلب کمدیهای عامهپسند که معادل فیلمفارسی فرض میشوند، از تحلیل انتقادی و خردهگیریهای منتقدانه در اماناند. در این دوران افول نقد و نقادی، کمتر منتقد جدی و صاحبنامی درباره این فیلمها مینویسد. البته حتی در دوره طلایی نقد هم نوشتن درباره فیلمهای پرفروش و مخصوصا کمدیها نوعی کسر شأن برای منتقدان بود. مثلا «مجله فیلم»، ورسیون دیروزش، فقط یک نقد درباره فیلم «همسر» (مهدی فخیمزاده، 1372) منتشر کرد که البته به تیره و تاربودن روابط کارگردان و گردانندگان مجله هم بیربط نبود. در این وانفسای نبود نقد حرفهای روی این فیلمها شاید بشود به اظهارنظرهای تماشاگران رجوع کرد. چند نمونه از این نظرات تماشاگران در وبسایت «سینماتیکت» را بخوانید. فقط بدانید که غلطهای املاییشان را اصلاح کردیم و گاهی علائم نگارشیشان را.