یک خانواده با 11پسر
کارلوس کیروش و تیمملی ایران، در مقطع خوبی از تاریخ به هم رسیدند. کارلوس بهدنبال چالشی متفاوت در رده ملی بود و ایران بهدنبال یک مربی برای پاک کردن ردپای مربیان داخلی در سالهای کابوسوار تیمملی. ایران، سالهای سختی را پشتسر گذاشته بود. تماشای جامجهانی از تلویزیون. تماشای «کرهشمالی» در جامجهانی. حذفشدن بهدست «کرهجنوبی» در آسیا. 7سال از آن روزها گذشته و سقف آرزوهای همه هواداران فوتبال در ایران، کاملا تغییر کرده است. حالا فقط یک شب با آخرین مسابقه در مرحله گروهی دومین جامجهانی متوالی فاصله داریم و میدانیم که پیروزی در این جدال، به معنای اولین صعود تاریخ از گروه خواهد بود. کارلوس کیروش و تیمملی ایران، ترکیب خوبی تشکیل دادند. یک مربی که به تاکتیکهای دفاعی شهره بود و یک تیم، برآمده از قلب ملتی که همیشه خدا ناچار بود از خودش دفاع کند. «دفاع کردن» فصل مشترک مرد پرتغالی و تیم ایرانی شد. او کارهای زیادی برای انجام دادن داشت تا الماس مدنظرش را بتراشد و البته، علاقه زیادی به تعقیب حواشی و درگیرشدن با دیگران. الماس کارلوس، حالا در روسیه به نمایش درآمده است. با تیمی جوانتر، کاملتر و دقیقتر از تیم جامجهانی برزیل. با دفاعی که مثل ساعت کار میکند و بازیکنانی که گلادیاتوروار، برای هر توپ به استقبال یک جنگ تازه میروند.
«نودوهشتیها» هنوز هم محبوب هستند. قبل و بعد از آنها نیز، فوتبال ایران چند نسل طلایی دیگر داشته است. همه این نسلها اما یک ویژگی مشترک دارند. آنها با ستارهها شناخته میشوند. با «نفرات». با اسمها. ایران2018 اما، یک «تیم» است. یک تیم کامل. بدون ساز ناکوک. بدون آنکه هیچ بازیکنی در آن، از کادر بیرون بزند. امروز جهانبخش به زمین میرود و فردا طارمی بهجای او میدرخشد. در بازی بعد، ممکن است طارمی نباشد و بازیکنی به جای او در زمین قرار بگیرد. تیم ملی در همه تاریخ با چنددستگی و اختلاف روبهرو بوده اما حالا، همه نفرات آن برای یک پرچم مبارزه میکنند. بدون آنکه هر بازیکنی، هدف انفرادی خودش را دنبال کند. این اتحاد، آنها را در جایگاه یکی از دوستداشتنیترین تیمهای ملی تاریخ ایران قرار میدهد. این تیم، شبیه یک خانواده است. یک خانواده با 11پسر. و همه ما، صاحب 11برادریم که میخواهند دلخوشی را از دهان شیر برایمان بیرون بکشند. برادرهایی که بیهراس، به جستوجوی سرنوشت میروند. که امشب، میخواهند کاری را انجان بدهند که قبل از آنها، هیچکس انجاماش نداده است.
کاش تیمملی امشب، کمی «خوششانس» هم باشد. درست بر خلاف مسابقه قبل. نبردی که میتوانست حداقل با یک تساوی به پایان برسد. کاش اینبار ضربههای سر، راهشان را به طرف دروازه پیدا کنند. کاش شیرجههای بازیکنان در آستانه دروازه حریف، مسیر توپ و دنیا را تغییر بدهند. کیروش برای همه لحظات سخت بازی امشب، برنامه خواهد داشت. او میخواهد هرطور که شده، هموطناناش را به خانه بفرستد و پسراناش را در روسیه حفظ کند. کارلوس، با تندخویی و سختگیری همیشگی، حتما در این ساعتها آخرین توصیههایش را با شاگردها در میان میگذارد. درست مثل استادهای سختگیر موسیقی که میدانند یک حرکت اضافه، یک ملودی را به نابودی میکشاند. کیروش، از بازیکنها میخواهد که باشکوهترین قطعه از سمفونیشان را در سارانسک به اجرا دربیاورند. قطعهای که با الهام از ضربان قلب 80میلیون نفر ساخته میشود. با تیمی استوار. تیمی که سر جایش ایستاده. تیمی که نمیخواهد تسلیم شود. تیمی که فعلا نمیخواهد به ایران برگردد.