زن جوان با تهیه فیلم سیاه از طعمههایش آنها را مجبور به سرقت میکرد
سوغاتی شاکی ،زن تبهکار را لو داد
الهه فراهانی-روزنامهنگار
پیراهنی که سارق هنگام سرقت از خانه مرد تاجر به تن داشت، اسرار زنی را که با فریب مردان، آنها را مجبور به سرقت میکرد، فاش کرد. به گزارش همشهری، چند روز قبل مردی با پلیس تماس گرفت و گفت دزدان به خانهاش دستبرد زدهاند.
وی توضیح داد: مهمان خانه یکی از بستگانم بودم و دیروقت به خانه برگشتم اما به محض ورود با صحنه عجیبی مواجه شدم. اثاثیه خانه بههم ریخته و همه پولها، طلاها، دلارها و سکههایم به سرقت رفته بود. من طلا و جواهراتم را داخل صندوقچهای قرار داده و زیر تختم جاسازی کرده بودم و نکته عجیب اینکه سارق یا سارقان به راحتی توانسته بودند آن را پیدا کنند؛ درصورتیکه فقط آشنایان نزدیک من از جای صندوقچه ارزشمندم باخبر بودند.
سوغاتی برای سارق
ماموران برای بررسی بیشتر راهی محل سرقت شدند. آنها پس از بررسی دوربینهای مداربسته، تصویر سارق را بهدست آوردند اما او صورتش را با نقاب پوشانده بود و کلاه به سر داشت. با این حال مالباخته به محض دیدن تصویر، سارق را شناخت و گفت: او پسرعمویم حسین است؛ چون لباسی را که به تن دارد چندماه قبل بهعنوان سوغات از سفری که رفته بودم برایش آورده بودم.
با این سرنخ، حسین، پسرعموی شاکی بازداشت شد اما سرقت را انکار کرد. وی که تحصیلکرده و مهندس مکانیک است، مدعی شد که شاکی، وی را اشتباه گرفته اما وقتی متوجه شد که سوغاتی پسرعمویش را در روز سرقت به تن داشته و شواهد علیه وی است، لب به اعتراف گشود و به سرقت اعتراف کرد.
دام سیاه
حسین درباره انگیزهاش از سرقت گفت: چند وقت قبل با زنی جوان به نام الناز آشنا شدم. او مرا به خانهاش دعوت کرد و با هم شیشه و گل کشیدیم و زمانی که در حال خودم نبودم، از من فیلم سیاه تهیه و بعد شروع به تهدید کرد. او گفت که اگر تن به خواستههایش ندهم فیلم و عکسهایی را که از من گرفته برای همسرم میفرستد و زندگیام را نابود میکند. او گفت یا یک میلیارد تومان به او پول بدهم یا آبرویم را با انتشار تصاویر و فیلمها میبرد. حسین ادامه داد: من فرد تحصیلکرده و آبروداری هستم. اصلا نمیدانم چه شد که وسوسه به سراغم آمد و با دستان خودم زندگیام را تباه کردم. تهدیدهای این زن ادامه داشت و چون پولی نداشتم که به او بدهم تصمیم گرفتم برای فرار از مخمصهای که در آن گرفتار بودم، به خانه پسرعمویم که تاجری ثروتمند بود دستبرد بزنم. من میدانستم که آنها صندوقچهای دارند که داخلش پر از طلا و جواهر است و برای همین نقشه سرقت از آنجا را عملی کردم اما لو رفتم. با اعتراف این مرد، الناز بازداشت شد و در بازجوییها اعتراف کرد که مردان زیادی را به دام انداخته و با تهدید آنها را مجبور کرده که دست به سرقت بزنند. وی به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی تهران قرار گرفت و تحقیقات از او ادامه دارد.
کینه عجیب
الناز 28ساله است و لیسانس حسابداری دارد. میگوید دلیل سرقتهایش، نفرت او از مردان است.
چرا از مردها متنفری؟
5ساله بودم که پدرم ما را ترک کرد؛ من، مادرم و 2برادرم را. بعدها متوجه شدم که او عاشق زنی شده و خانوادهاش را بهخاطر آن زن ترک کرده و رفتهاست. بزرگتر که شدم درس خواندم و وارد دانشگاه شدم. اما همیشه از پدرم متنفر بودم. چند سال قبل هم برادرم ظلم بزرگی در حقم کرد. من ،هم کار میکردم و هم درس میخواندم، با سرمایهای که بهدست آوردهبودم طلا، سکه و دلار خریدم ، اما برادرم به بهانه سرمایهگذاری تمام سرمایهام را گرفت و بعد غیبش زد. او قاچاقی از کشور خارج شد و بعد با مادرم تماس گرفته و حلالیت طلبیده بود. برادر دیگرم هم از زمانی که ازدواج کرد، فراموش کرد مادر و خواهری داشته است. از آن به بعد از همه مردان کینه به دل گرفتم.
از جزئیات نقشهات بگو؟
وارد زندگی مردان متاهل میشدم. معمولا در خیابان، مهمانیها و فضای مجازی با آنها آشنا میشدم. با فریب،آنها را به خانهام کشانده و معتادشان میکردم. سپس از آنها فیلم سیاه تهیه کرده و دست به اخاذی میزدم. اگر طعمهام پولی نداشت که به من بدهد، مجبورش میکردم سرقت کند.
نمیترسیدی گیر بیفتند و لو بروی؟
کار خلاف ریسکش بالاست اما خب به آنها آموزشهای لازم را میدادم تا از خطر احتمالی دور باشند با این حال نفر آخر اشتباه عجیبی کرد که موجب شد لو برود و دست من هم رو شود.
طعمههایت شکایتی علیه تو مطرح نکردند؟
نه. چطور میتوانستند شکایت کنند وقتی پای آبرویشان در میان بود؟!
چند نفر را با این شگرد به دام انداختی؟
تعدادش را نمیدانم. بالای 20نفر، حتی بیشتر...