رسول بهروش
در شب تاریخی بازی ایران و اسپانیا، انتشار تصویری غمانگیز از عادل فردوسیپور خیلیها را تحت تاثیر قرار داد. تهیهکننده برنامه «2018» مبهوت از اینکه سازمان صداوسیما بعد از حضور کارلوس پویول در تهران اجازه نداده او برای کارشناسی بازی وارد استودیو شود، کز کرده و به حالت قهر مقابل یک صندلی خالی نشسته است. در این تاریخ و جغرافیا، در زمانه دویدن و نرسیدن و جایی که خیلیها خیلی وقت است بریدهاند و دست از تلاش کشیدهاند، عادل یکی از معدود کسانی است که هنوز عطش کار کردن و بهتر شدن دارد. با این همه چه تلخ است که دست و پای همین یک نفر را هم زنجیر میکنند تا مبادا از دایره تکرار و بیهودگی بیرون بجهد. تلویزیونی که همه بچههای خوبش را بلعیده، عطارانها و قاسمخانیها را به سینما کوچ داده و حتی از پخش یک مناجات دلربا طفره میرود، حالا آخرین پنجههایش را روی صورت عادل میکشد. این انگار تمرین طاقتفرسای تابآوری است؛ چقدر دشوار و چقدر زجرآور.
تلویزیون ایران استاد پرداخت هزینههای بیخودی است و اگر معیار دقیقی برای بررسی این مساله وجود داشت، احتمالا نام صداوسیما باید در کتاب رکوردها به ثبت میرسید. دو شب یلدای متوالی به جای اینکه بحثهای متداول در مورد گرانی هندوانه و کمبود بارشها در کشور مطرح شود، تلویزیون با سانسور مصاحبه محمد جواد ظریف و ناصر ملکمطیعی همه نگاهها را به خودش معطوف کرد. باورکردنی نبود که یک چهره تراز اول سیاسی و یک هنرپیشه حدودا 90 ساله را پای میز مصاحبههای طولانیمدت بنشانی و آخرش اجازه پخش آنها را ندهی. تلویزیون اما بدون هیچ منطقی این کار را کرد و مقبولیت برندش را بیش از پیش کاهش داد. باز خوب بود که این دو نفر مجانی مصاحبه کردند و پخش نشد؛ وگرنه کارلوس پویول که چندده هزاردلار از اسپانسر برنامه پول گرفت تا در هتل پایتخت، بازی ایران و اسپانیا را تماشا کند و به کشورش برگردد. حاضریم از جیبمان همانقدر پول بدهیم تا فقط بفهمیم پویول در لحظه ترک ایران در مورد کشور ما چه فکری میکرد! بعد از سانسور مصاحبه ظریف، گفتند فردوسیپور تهیهکننده برنامههای ورزشی است و سیاست به او مربوط نیست؛ لابد این بار هم بازی ایران و اسپانیا به کاپیتان سابق بارسلونا ربطی نداشت و عادل باید از کارشناس تلویزیون برونمرزی «هیسپانتیوی» صداوسیما دعوت میکرد تا نبرد ما و ماتادورها را تحلیل کند!
نگارنده سالها پیش بعد از یکی از توپ طلاهای لیونل مسی به برنامهای زنده در شبکه خبر دعوت شدم تا نیمساعت در مورد نابغه آرژانتینی حرف بزنیم. هنوز پنج دقیقه هم از حرفهای کاملا عادیمان در ستایش از هنرمندی و اخلاقمداری لئو نگذشته بود که مجری برنامه با استفاده از فرصت پخش کلیپ به سمتم آمد و گفت: «از بالا زنگ زدند گفتند این مسی را زیاد هم گنده نکنید؛ بالاخره الگوی غربی است!» این تذکر تا پایان برنامه دو بار دیگر هم تکرار شد و من هاجوواج مانده بودم که اگر نگاه آقایان به موضوع این است، پس اصلا چرا برای ستاره آرژانتینی ویژهبرنامه در نظر گرفتهاند؟ نکند بنا بوده بعد از موفقیت مسی، دور هم جمع شویم و به جد و آباد این «الگوی غربی» فحش بدهیم؟ این یک مثال ساده شخصی است برای روشن کردن این موضوع که وقتی از تلویزیون ایران حرف میزنیم، دقیقا از کجا حرف میزنیم! از مجموعهای هزار قدرت و غیرشفاف که هر مقام مسئول و غیرمسئولی میتواند گوشی تلفن را بردارد و هر دستوری دلش میخواهد صادر کند، سیستمی که یک نفر در آن تصمیم گرفت لوگوی باشگاه رم را سانسور کند و آبروی 80میلیون نفر را در دنیا ببرد، اما آخرش هم آن یک نفر را به ملت معرفی نکردند، همانطور که مانع ورود پویول به استودیو را هم نمیشناسیم و دلیل مخالفتش را نمیدانیم. یک منبع معتبر از درون تلویزیون میگوید در دوران یکی از روسای قبلی و مشهور سازمان، هنگام پخش مسابقات باشگاهی داخلی از طرف مقامات ارشد سیما تماس میگرفتند و میگفتند درصد مالکیت توپ تیم مورد علاقه دوستان باید افزایش پیدا کند! حالا شما فکر کنید در سیستمی که بعضا به درصد مالکیت توپ هم رحم نمیکند، یکی مثل عادل فردوسیپور با آن همه بیننده و حساسیت اجتماعی، چه عذابهایی کشیده، چه تلفنهای شگفتانگیزی را جواب داده و چه هشدارها و خواستههای محیرالعقولی را شنیده است. باز خدا پدرش را بیامرزد که با همه کموکاستیهایش، هنوز روی ریل است و سعی میکند راه درست را برود. منتظریم ببینیم نفس او را کی بند میآورید و تلویزیونتان را کاملا یکدست میکنید!
یکشنبه 3 تیر 1397
کد مطلب :
20767
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/M7GO
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved